گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد هفتم
سوره مبارکه رعد .... ص : 298







[سوره الرعد ( 13 ): آیه 1] .... ص : 298
اشاره
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
( المر تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ وَ الَّذِي أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ الْحَقُّ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یُؤْمِنُونَ ( 1
[اما کلام در فضیلت این سوره مبارکه .... ص : 298
حدیثی ابن بابویه از حضرت صادق علیه السّلام مسندا روایت کرده فرمود
(من اکثر من قراءة سورة الرعد لم یصبه اللَّه بصاعقۀ و لو کان ناصبیا و اذا کان مؤمنا ادخله اللَّه الجنۀ بغیر حساب و یشفّع فی جمیع
من یعرفه من اهل بیته و اخوانه)
و قریب بهمین مفاد عیاشی از آن حضرت روایت کرده و اخبار دیگري هم داریم لکن چون سند ندارد از نقلش خودداري کردیم.
المر مکرر گفتهایم که این حروف مقطعه قرآن رموزي است بین ص: 299
خداوند و رسول اکرم و تأویلات مفسرین اعتبار ندارد و تفسیر برأي است لکن از ابن بابویه مسندا از حضرت صادق علیه السّلام
فرمود
(المر معناه انا اللَّه المحیی و الممیت الرازق)
صفحه 164 از 220
و عیاشی از حضرت باقر حدیث مفصلی در باب حروف مقطعه قرآن بحساب ابجد نقل کرده که خلاصه آن ابتداء خروج حسین
(علیه السّلام) الم خروج بنی عباس المص، ظهور حضرت بقیۀ اللَّه (عجل اللَّه تعالی فرجه) المرا، لکن حقیر نتوانستم تطبیق کنم.
تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ بعضی گفتند اشاره بآیات توریۀ و انجیل است و جمله وَ الَّذِي أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ الْحَقُّ اشاره بقرآن است
بعضی گفتند هر دو جمله اشاره بقرآن است هم کتاب است هم منزل من عند اللَّه و لکن آنچه بنظر میرسد چون ظاهر عطف
مغایرت است و اسم اشاره تلک بنزدیک است مراد از تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ همین آیات قرآنی است و مراد از وَ الَّذِي أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ
رَبِّکَ دستورات و احکام و اموري که بتوسط وحی بر حضرتش نازل شده بقرینه الّذي موصوله که افاده عموم میکند که آنچه بر تو
نازل شده تمام الحق و ثابت و مطابق با واقع و حقیقت است.
وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یُؤْمِنُونَ نه ایمان بقرآن میآورند و او را افتراء و کذب میپندارند و نه بما انزل زیر بار احکام نمیروند و اطاعت
نمیکنند
[سوره الرعد ( 13 ): آیه 2] .... ص : 299
اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّماواتِ بِغَیْرِ عَمَ دٍ تَرَوْنَها ثُمَّ اسْتَوي عَلَی الْعَرْشِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ کُلٌّ یَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَ  می یُدَبِّرُ الْأَمْرَ یُفَصِّلُ
( الْآیاتِ لَعَلَّکُمْ بِلِقاءِ رَبِّکُمْ تُوقِنُونَ ( 2
خداوند آن خدائیست که بالا برده آسمانها را بدون ستون که مشاهده ص: 300
میکنید پس از آن احاطه قدرت فرمود بر عرش و مسخر فرمود خورشید و ماه را تمام اینها در جریان هستند تا مدت معینی تدبیر امر
میفرماید و آیات قدرت خود را تفصیل میدهد باشد که شما بملاقات پروردگار یعنی رحمت و عذاب قیامت یقین پیدا کنید.
این آیه شریفه از مشکلات آیات است و هر دسته بمذاق خود تفسیر کردهاند و اخبار بسیاري در ذیل این آیه وارد شده که از فهم
حقیر خارج است و باید بگوئیم که اهل البیت ادري بما فی البیت و آنچه بنظر میرسد اکتفاء میکنیم اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّماواتِ اصلا
سماء بمعنی ارتفاع است که سموّ یعنی مرتفع و ارتفاع سماوات بمناسبت اهل زمین است که در هر نقطه زمین باشند آسمان بالاي
سر آنها است و اینها هفت آسمان است بنصّ قرآن که قُلْ مَنْ رَبُّ السَّماواتِ السَّبْعِ وَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ مؤمنون آیه 88 تُسَبِّحُ لَهُ
السَّماواتُ السَّبْعُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فِیهِنَّ اسراء آیه 46 ، و تمام این کرات جویه کواکب و ستارهها در آسمان اول هستند بدلیل قوله
تعالی فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ فِی یَوْمَیْنِ وَ أَوْحی فِی کُلِّ سَماءٍ أَمْرَها وَ زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِمَصابِیحَ فصلت آیه 11 إِنَّا زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا
بِزِینَۀٍ الْکَواکِبِ و الصافات آیه 6 بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها بدون ستون تمام این کرات حتی کره زمین و آب در این فضاء وسیع بحفظ الهی
نگاه داشته شده نه پایه دارد که بر جایی قرار گیرد و نه بند و علاقه دارد که بجایی بسته شده باشد و نه تکیهگاهی دارد که بجایی
تکیه داده باشد نه مثل میخ در آسمان کوبیده شده باشد که حکماء قدیم میگفتند و این جمله را تفسیر کردند که عمد دارد لکن
شما نمیبینید لکن معنی ظاهرا اینست که عمد ندارد که شما ببینید.
ثُمَّ اسْتَوي عَلَی الْعَرْشِ این جمله را مجسمه گفتند خداوند روي عرش ص: 301
نشسته و حکم میکند لکن معنی قیام بتدبیر است و عرش محیط بعالم جسمانیست که میفرماید ثُمَّ اسْتَوي عَلَی الْعَرْشِ یُدَبِّرُ الْأَمْرَ
یونس آیه 3 و در همین آیه تصریح دارد.
وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ شمس و قمر از باب مثال است تمام این کرات مسخر امر الهی هستند چنانچه میفرماید وَ سَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَ
النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومُ مُسَخَّراتٌ نحل آیه 12 وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّراتٍ بِأَمْرِهِ اعراف آیه 52 أَ لَمْ یَرَوْا إِلَی الطَّیْرِ
مُسَخَّراتٍ فِی جَوِّ السَّماءِ ما یُمْسِکُهُنَّ إِلَّا اللَّهُ نحل آیه 81 و غیر اینها از آیات.
کُلٌّ یَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَ  می کل یعنی این کرات جویه از شمس و قمر و نجوم و کره ارض و جریان اینها سه قسم جریان است یک قسم
صفحه 165 از 220
وضعی دور خود میچرخد مثل کره زمین در شبانه روز یک دور میزند، یک قسم انتقالی مثل منظومههاي شمسی که دور کره شمس
میچرخد، یک قسم استقامتی که تمام این کرات بطرف کره وکاء که نصر الطائرش گویند سیر میکنند.
لِأَجَلٍ مُسَ  می فناء دنیا و قیام قیامت که تمام از حرکت و سیر میافتند یُدَبِّرُ الْأَمْرَ تدبیر امور تنظیم تمام کارها است بر وفق حکمت و
مصلحت بنحو مرتب و منظم که ذرهاي تخلف پذیر نیست تمام بجا و بموقع و عین صلاح است یُفَصِّلُ الْآیاتِ تمام مصنوعات الهی و
مخلوقات ربوبی و افعال و دستورات حق آیات حق است
(و فی کل شیئی له آیۀ تدل علی انه واحد)
چه آیات تکوینی و چه آیات قرآنی و چه فرامین تشریعی لکن چشم بصیرت میخواهد و قلب روشن کور و کر و تاریک دل
مشاهده نمیکند خداوند تمام آنها را تفصیل داده و بیان فرموده لَعَلَّکُمْ بِلِقاءِ رَبِّکُمْ تُوقِنُونَ لعل براي تردید نیست بلکه باید است و
لقاء ص: 302
ربّ نه اینست که مجسمه قائل هستند بلکه لقاء عظمت و رحمت و سعادت و بهشت و جهنم و عالم آخرت است که بازگشت تمام
بسوي او است و غرض اصلی از خلقت عالم همان رجوع بعالم آخرت است و الّا دستگاه خلقت لغو میشود أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ
عَبَثاً وَ أَنَّکُمْ إِلَیْنا لا تُرْجَعُونَ مؤمنون آیه 17
[سوره الرعد ( 13 ): آیه 3] .... ص : 302
وَ هُوَ الَّذِي مَدَّ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ فِیها رَواسِیَ وَ أَنْهاراً وَ مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ جَعَلَ فِیها زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهارَ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ
( لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ ( 3
و او است خداوندي که کشید زمین را و پهن نمود و بسط داد و قرار داد در زمین کوهها و نهرها و از هر قسم ثمرات از حبوب و
فواکه و قرار داد در آنها زوجین نر و ماده دو قسم میپوشاند از شب روز را محققا در این قدرت نمایی هر آینه آیاتیست براي قومی
که اهل فکر باشند و فکر میکنند وَ هُوَ الَّذِي مَدَّ الْأَرْضَ مکرر گفته شده که کره زمین را آب احاطه کرده بود و بتوسط امواج دریا
یک قسمت از کره زمین از آب خارج شد که ابتداء زمین مکه بود سپس بتدریج از آب یک ربع کره زمین خارج شد که ربع
مسکونش گفتند و اینست معناي مدّ الارض.
و نظر به اینکه امواج دریا زمین را متزلزل نکند وَ جَعَلَ فِیها رَواسِیَ کوههایی (و تصور نشود که فقط این جبال است که بر سطح
ظاهر زمین قرار داده) بلکه آن سه ربع کره زمین که در آب است کوههاي بسیاري دارد که بمنزله لنگر کشتی مقرر فرمود.
و انهارا و چون این ربع ظاهرا از آب خارج است و وسیله آب بر ساکنین در زمین فراهم نیست خداوند بتوسط اشعه شمس بخاراتی
از دریا بالا ص: 303
میبرد و در هوي بصورت ابر در میآورد و بتوسط ریاح این ابرها را حرکت میدهد بالاي این قسمت بارز زمین و از آنها باران و برف
و تگرگ میبارد و از این کوهها آب جاري میشود و انهاري تشکیل داده میشود و در اعماق زمین فرو میرود و چاهها و چشمهها
وسیله بقاء این آبها است که در اطراف زمین باختلاف فصول دست رسی بآب داشته باشند.
وَ مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ از اشجار و ریاحین و حبوبات و ادویه و آنچه محل احتیاج سکنه است از انسان و حیوانات مقرر فرمود.
زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ بعضی گفتند اثنین بیان زوجین است یعنی از هر ثمره زوجین قرار دادیم نر و ماده که اینها دو قسم آثار دارند آثار نر
این است که گرد آنها را بتوسط ریاح بماده میرساند و آثار ماده اینست که ثمره از او خارج میشود. و بعضی گفتند مراد از زوجین
همان نر و ماده است و مراد از اثنین دو صنف مختلف مثل حلو و حامض، ابیض و اسود، صیفی و شتوي: رطب و یابس احمر و
اصفر، عذب و مالح. بعضی عکس این گفتند لکن بنظر معناي اول اقرب میآید زیرا اصناف مختلفه بسیار است دو صنف نیست.
صفحه 166 از 220
یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهارَ شب را پرده قرار داده براي روز که روز مستور میشود بشب روز براي استفاده و شب براي استراحت.
إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ در معناي فکر گفتند (الفکر حرکۀ من المبادي و من مبادي الی المرادي) فکر ترتیب مقدمات
است مثل صغري قضایا و کبراي آنها براي اخذ نتیجه مثلا میگویی (العالم متغیر و کل متغیر حادث فالعالم حادث) و در اینجا از این
آثار پی میبري بوجود مؤثّر که تمام اینها دلیل بر وجود حق است
(و فی کل شیئی له آیۀ تدل علی انه واحد)
و اما کسانی که درك نمیکنند و غافل هستند انکار میکنند.
ص: 304
[سوره الرعد ( 13 ): آیه 4] .... ص : 304
وَ فِی الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجاوِراتٌ وَ جَنَّاتٌ مِنْ أَعْنابٍ وَ زَرْعٌ وَ نَخِیلٌ صِ نْوانٌ وَ غَیْرُ صِ نْوانٍ یُسْقی بِماءٍ واحِدٍ وَ نُفَضِّلُ بَعْضَها عَلی بَعْضٍ فِی
( الْأُکُلِ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ ( 4
و قرار داد در زمین قطعاتی پهلوي یک دیگر و باغاتی از انگورستانها و نخلستانها شبیه بیک دیگر و غیر متشابه سیراب میشوند بآب
واحد و تفضیل دادیم بعض آنها را بر بعض دیگر در اکل و خوراك بدرستی که در این قرار داد هر آینه آیاتیست براي قومی که
تعقل کنند و عقل خود را بکار بیندازند.
وَ فِی الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجاوِراتٌ عطف بآیه قبل و هو الذي مد الارض و قدرت نمایی حق اینکه قطعات زمین با اینکه وصل بیک دیگر
است و مجاور یک دیگر یک قطعه صلب است یک قطعه رخوه، یک قطعه شوره زار است یک قطعه حاصل در او عمل میآید،
یک قطعه فاسد میشود یک قطعه براي ریاحین است، یک قطعه براي اشجار یک قطعه براي حبوب، یک قطعه برنج عمل میآورد
یک قطعه چغندر قند، یک قطعه براي بطیخ خربوزه یک قطعه هندوانه و هکذا هر قطعه یک حاصلی بعمل میآورد.
وَ جَنَّاتٌ مِنْ أَعْنابٍ وَ زَرْعٌ وَ نَخِیلٌ باغستانها و کشت زارها و اشجار هر کدام یک نوع عمل دارد مثلا در گرمسیرها خرما عمل میآید
یک نوع میوههایی که حتی نسبت بفصول تفاوت میکند بعضی صیفی است بعضی شتوي، موقع کشت هر یک موقع مخصوصی
است و موقع زرعش و برداشت حاصلش معین است شهرستانها قریهها تفاوت بسیاري دارد.
صِنْوانٌ وَ غَیْرُ صِ نْوانٍ مشابه یک دیگر و غیر مشابه مثل دو نخله خرما لکن رنگ و طعم و کوچکی و بزرگی مختلف و مخصوصا
توت و انگور این همه ص: 305
اختلاف دلیل بر قدرت خالق آنها است با اینکه یک زمین است و یک هوا و یک فصل یُسْقی بِماءٍ واحِ دٍ یک آب تمام آنها را
مشروب میکند.
وَ نُفَضِّلُ بَعْ َ ض ها عَلی بَعْضٍ فِی الْأُکُلِ یکی شیرین است، یکی میخوش یکی تلخ، یکی خوش بو است یکی بدبو، یکی ثقالت دارد
یکی تلیین میکند مخصوصا در مرکبات چقدر تفاوت هست.
إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ از امیر المؤمنین از معناي عقل سؤال کردند فرمود
العقل ما عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان
پرسیدند پس اینکه در معاویه بود چه بود فرمود نکري و شیطنت در قرآن هم میفرماید أَ فَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ
. یَعْقِلُونَ بِها أَوْ آذانٌ یَسْمَعُونَ بِها فَإِنَّها لا تَعْمَی الْأَبْصارُ وَ لکِنْ تَعْمَی الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ حج آیه 45
حکماء عوالمی قائلند: عالم عقول و عالم نفوس و عالم اجسام و قائل بعقول عشره هستند و میگویند عقل اول صادر از حضرت اله
خداوند متعال و از عقل الاول از جهت وجودش عقل دوم و از جهت ماهیتش عرش و هکذا بترتیب که از جهت وجودش عقل آخر
صفحه 167 از 220
و از جهت ماهیتش فلکی مثل کرسی و افلاك سبعه و عقل عاشر را کدخداي عوالم سفلی میدانند و از این قبیل خیالات در ذهن
آنها رسوخ کرده لکن صادر اول نور مقدس نبوي صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم بود و همچنین انوار مقدسه ائمه طاهرین و انبیاء و
اولیاء و ارواح جمیع بندهگان که فرمود
(الارواح جنود مجندة)
و فرمود
(خلقت الارواح قبل الاجساد بالفی عام)
و عقل موهبت الهی است که بانسان مرحمت فرموده و دائر مدار تکلیف است و لذا دیوانه تکلیف ندارد لکن این عقل بسا تاریک
میشود در ظلمت جهل یا بکوري قلب از شهوات نفسانی و صفات خبیثه یا پرده روي او میافتد از معاصی و لهویات مثل فاقد عقل
میشود و عقل مدرك کلیات است چنانچه نفس مدرك جزئیات است و این جمله ص: 306
بسط بسیط لازم دارد لکن از وضع تفسیر خارج است.
[سوره الرعد ( 13 ): آیه 5] .... ص : 306
وَ إِنْ تَعْجَبْ فَعَجَبٌ قَوْلُهُمْ أَ إِذا کُنَّا تُراباً أَ إِنَّا لَفِی خَلْقٍ جَدِیدٍ أُولئِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ وَ أُولئِکَ الْأَغْلالُ فِی أَعْناقِهِمْ وَ أُولئِکَ
( أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ ( 5
و اگر شما تعجب میکنی از این کفار بجا است جاي تعجب است قول آنها که میگویند آیا زمانی که ما خاك شدیم آیا البته هر
آینه خلقت تازهاي پیدا میکنیم.
توضیح کلام اینکه تغییر شیئی بشیئی سه نحوه است: 1- تغییر اوصاف و اعراض با حفظ حقیقت مثل اینکه صحیح مریض شود،
جاهل عالم گردد. کافر مؤمن شود، سفید سیاه شود و امثال اینها.
-2 انقلاب است که نوع تغییر کند با حفظ جنسیت مثل اصحاب سبت که میفرماید فَقُلْنا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً خاسِئِینَ بقره آیه 61 اعراف
آیه 166 . بلکه بسیاري در باطن بصورت حیوانات هستند و لو در ظاهر بصورت انسان و در بسیاري از مواقع بتوسط ائمه اطهار پرده
برداشته میشد و بواطن آنها ظاهر میگردید و فرداي قیامت هم یَوْمَ تُبْلَی السَّرائِرُ است طارق آیه 9. و مثل خمر خلّ شود و غیر اینها،
-3 استحاله است که حقیقت شیئی بکلی حقیقت دیگري شود مثل نطفه علقه شود، علقه مضغه شود، مضغه لحم و استخوان شود و
امثال اینها خداوندي که قدرت دارد خاك را انسان کند و انسان را خاك کند باز قدرت دارد خاك را انسان کند چنانچه میفرماید
یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَۀٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَۀٍ ثُمَّ مِنْ مُضْ غَۀٍ مُخَلَّقَۀٍ وَ غَیْرِ مُخَلَّقَۀٍ الحج آیه
5 و میفرماید هُوَ الَّذِي خَلَقَکُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَۀٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَۀٍ مؤمن آیه 66 . ص: 307
وَ إِنْ تَعْجَبْ از اینکه با این همه آیات و معجزات ایمان نمیآورند فَعَجَبٌ قَوْلُهُمْ از اینکه این همه آثار قدرت را مشاهده میکنند که از
خاك و نطفه و علقه و مضغه انسان شدند باز میگویند أَ إِذا کُنَّا تُراباً که پوسیده شدیم و خاك شدیم مع ذلک أَ إِنَّا لَفِی خَلْقٍ جَدِیدٍ
دو مرتبه انسان میشویم و مبعوث میگردیم و ما را زنده میکنند.
أُولئِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ وَ أُولئِکَ الْأَغْلالُ فِی أَعْناقِهِمْ وَ أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ اینها کسانی هستند که کافر شدند
بپروردگار خود و اینها غلهایی در گردنهاي خود دارند و اینها اصحاب آتش هستند.
أُولئِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ ممکن است مراد از کافر بپروردگار دهریۀ و طبیعیین باشند که منکر وجود حق هستند و تمام موجودات
را مستند بطبیعت میدانند چنانچه منکر معاد هم همینها هستند و لکن کافر باللّه اقسام زیادي دارد مشرکین منکر توحید حق هستند،
مجسمه که خدا را جسم میدانند مثل یهود و نصاري و بعض فرق عامه کافر باللّه هستند، کسانی که صفات زائد قائلند کافر باللّه
صفحه 168 از 220
هستند، منکرین عدل که خدا را عادل نمیدانند کافر باللّه هستند، حکمایی که خدا را علت میدانند و انفکاك معلول را از علت
محال میدانند و لذا عالم را قدیم میدانند و سلب قدرت و اختیار میکنند کافر باللّه هستند و این آیه شریفه و لو بیان قسمت اول باشد
لکن در حکم و عقوبات تمام شرکت دارند بلکه کافر برسول و مبدع در دین و منکر ضروریات دین و انکار امامت ائمه اثنی عشر و
لو اسم کفر بر آنها صادق نباشد قطعا ضلالت است بلکه بعض آنها کافر و نجس هستند ص:
308
مثل نواصب و اشباه آنها و تمام مشمول هستند.
أُولئِکَ الْأَغْلالُ فِی أَعْناقِهِمْ ممکن است مراد از اغلال موانع قبول ایمان باشد مثل تقلید آباء، عصبیت، عناد، کبر، حب جاه، هواي
نفس، حب دنیا، ملهیّات و امثال اینها. و ممکن است مراد اغلال آتشی فرداي قیامت باشد که میفرماید خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ثُمَّ الْجَحِیمَ صَلُّوهُ
ثُمَّ فِی سِلْسِلَۀٍ ذَرْعُها سَبْعُونَ ذِراعاً فَاسْلُکُوهُ إِنَّهُ کانَ لا یُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِیمِ الحاقه آیه 30 الی 33 . و نیز میفرماید إِذِ الْأَغْلالُ فِی أَعْناقِهِمْ وَ
السَّلاسِلُ یُسْحَبُونَ فِی الْحَمِیمِ ثُمَّ فِی النَّارِ یُسْجَرُونَ مؤمن آیه 73 . و غیر اینها از آیات.
وَ أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ تفسیرش گذشت.
[سوره الرعد ( 13 ): آیه 6] .... ص : 308
وَ یَسْتَعْجِلُونَکَ بِالسَّیِّئَۀِ قَبْلَ الْحَسَ نَۀِ وَ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمُ الْمَثُلاتُ وَ إِنَّ رَبَّکَ لَذُو مَغْفِرَةٍ لِلنَّاسِ عَلی ظُلْمِهِمْ وَ إِنَّ رَبَّکَ لَشَدِیدُ الْعِقابِ
(6)
و طلب تعجیل میکنند از شما بدي را پیش از خوبی و بتحقیق گذشت از پیش از آنها امثالی و بدرستی که پروردگار تو هر آینه
شدید است عقاب او وَ یَسْتَعْجِلُونَکَ بِالسَّیِّئَۀِ قَبْلَ الْحَسَنَۀِ سیئه مقابل حسنه است و استعجال سیئه طلب عذاب است چنانچه میفرماید وَ
. إِذْ قالُوا اللَّهُمَّ إِنْ کانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَیْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَلِیمٍ انفال آیه 32
و حسنه مغفرت الهی و مثوبات آخرتی است یعنی اینها بعوض اینکه ایمان بیاورند و از خدا طلب مغفرت کنند نسبت باعمال گذشته
آنها از شرك و کفر و معاصی، طلب عذاب میکنند. در قضیه غدیر آن ملعون برخواست و گفت اگر این نصب علی بر خلافت از
جانب خداست صاعقه بیاید و مرا بسوزاند صاعقه آمد ص: 309
و او را سوزانید و مثل آنکه گفت
(النار و لا العار)
و بر عکسش ابی عبد اللَّه علیه السّلام فرمود
(الموت خیر من رکوب العاري و العار خیر من دخول النار)
و بعضی گفتهاند سیئۀ کفر و شرك و معاصی است و حسنه ایمان و تقوي و عمل صالح است اینها اختیار اولی را کردند و ترك
ثانوي و بعضی گفتند سیئه تعجیل در عذاب است و حسنه انظار و مهلت است مثل انظار مدیون در مطالبه دین که میفرماید وَ إِنْ
. کانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلی مَیْسَرَةٍ بقره آیه 28
وَ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمُ الْمَثُلاتُ امم سابقه مثل قوم نوح، هود، صالح، ابراهیم، لوط، شعیب، موسی که در اثر کفر و شرك و تکذیب
انبیاء و معاصی بچه عقوباتی گرفتار شدند و ضرب المثل شد بر دیگران.
وَ إِنَّ رَبَّکَ لَذُو مَغْفِرَةٍ لِلنَّاسِ عَلی ظُلْمِهِمْ خداوند واسع المغفرة است لکن در محل قابل که ایمان باشد و لو قبل الموت بر فرض که
هفتاد سال در شرك و کفر ظلم معاصی بسر برده باشد که فرمود
(الاسلام یجبّ ما قبله)
صفحه 169 از 220
وَ إِنَّ رَبَّکَ لَشَدِیدُ الْعِقابِ است بر کسی که بیایمان از دنیا رفته باشد و لو هفتاد سال در عبادت و اطاعت سیر کرده باشد که
میفرماید أُولئِکَ الَّذِینَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِینَ، آل عمران آیه 21 ، و بسیاري از آیات دیگر.
[سوره الرعد ( 13 ): آیه 7] .... ص : 309
( وَ یَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَۀٌ مِنْ رَبِّهِ إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ ( 7
و میگویند کسانی که کافر شدند چرا نازل نمیشود بر این مدعی رسالت از طرف پروردگارش آیه و نشانهاي خدا میفرماید تکلیف
تو انذار است و از براي ص: 310
هر قومی هدایت کنندهاي هست.
یَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَۀٌ مِنْ رَبِّهِ مراد آنها از آیۀ توقعاتیست که بهانه میکنند مثل وَ قالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّی تَفْجُرَ لَنا مِنَ
الْأَرْضِ یَنْبُوعاً أَوْ تَکُونَ لَکَ جَنَّۀٌ مِنْ نَخِیلٍ وَ عِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الْأَنْهارَ خِلالَها تَفْجِیراً أَوْ تُسْقِطَ السَّماءَ کَما زَعَمْتَ عَلَیْنا کِسَفاً أَوْ تَأْتِیَ بِاللَّهِ وَ
الْمَلائِکَۀِ قَبِیلًا أَوْ یَکُونَ لَکَ بَیْتٌ مِنْ زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقی فِی السَّماءِ وَ لَنْ نُؤْمِنَ لِرُقِیِّکَ حَتَّی تُنَزِّلَ عَلَیْنا کِتاباً نَقْرَؤُهُ اسراء آیه 92 الی 95 و
امثال این توقعات و ما در مجلد اول کلم الطیب مفصلا بیان کردهایم که معجزات انبیاء نباید ملعبه ناس باشد که هر چه هر که بگوید
انجام دهد بلکه همین اندازه کافیست که حجت تمام شود و لو بیک معجزه آنهم در تحت اختیار نبی نیست فعل الهی است که
بدست او ظاهر میشود که بمنزله نشانی و مهر و امضاء است که از جانب او آمده.
. إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ فقط باید نبیّ انذار کند و بشارت دهد لِیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَنْ بَیِّنَۀٍ وَ یَحْیی مَنْ حَیَّ عَنْ بَیِّنَۀٍ انفال آیه 44
وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ از اول دنیا زمان آدم تا انقراض عالم باید حجت روي زمین باشد (اما ظاهرا مشهودا او غائبا مستورا)
(لو خلت الارض عن الحجۀ لساخت باهلها و لماجت باهلها)
و این جمله دلیل محکم و متقن است بر اینکه خلفاء حضرت رسالت باید تا دامنه قیامت باشند که حجت بر خلق تمام شود و در این
باب اخبار بسیاري داریم بالغ بر بیست و شش حدیث مفصّل و مختصر در تفسیر این جمله که لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ تفسیر شده بائمه طاهرین
هر کدام در زمان خود و در بعض این اخبار حسب و نسب و اسم هر یک را معین فرموده حتی غیبت حضرت بقیۀ اللَّه عجل اللَّه
تعالی فرجه الشریف را و ظهور آن بزرگوار و پرکردن زمین را از عدل و قسط بیان فرمودهاند.
ص: 311
[سوره الرعد ( 13 ): آیه 8] .... ص : 311
( اللَّهُ یَعْلَمُ ما تَحْمِلُ کُلُّ أُنْثی وَ ما تَغِیضُ الْأَرْحامُ وَ ما تَزْدادُ وَ کُلُّ شَیْءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدارٍ ( 8
خداوند میداند آنچه را که حمل میکنند و حامله و آبستن میشوند هر انثایی و چه موقع وضع حمل او میشود چه مدت حمل کم
باشد و چه زیاد از متعارف و هر چیزي در نزد خداوند بمقدار معینی است.
اللَّهُ یَعْلَمُ ما تَحْمِلُ کُلُّ أُنْثی یکی از علوم خمسه که در قرآن فرموده همین حمل در ارحام است که میفرماید إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَۀِ
وَ یُنَزِّلُ الْغَیْثَ وَ یَعْلَمُ ما فِی الْأَرْحامِ وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ ما ذا تَکْسِبُ غَداً وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ لقمان آیه
34 . میداند ذکر است یا انثی تام الاجزاء است یا ناقص رنگ و شکل او زیبا است یا زشت وَ ما تَغِیضُ الْأَرْحامُ وَ ما تَزْدادُ تفسیرات
زیادي بر این جمله شده 1- اینکه مدت حمل غالبا نه ماه است ولی اقل مدت شش ماه است چنانچه یحیی و حضرت ابی عبد اللَّه
علیهما السلام شش ماهه متولد شدند و اکثر مدت یک سال است و بینهما متوسطات تغیض راجع باقل است و تزداد راجع باکثر.
-2 اینکه تغیض بمعنی سقط است که قبل المدت بدنیا میآید و تزداد راجع به اینکه زائد بر یکی است باصطلاح دو قلو.
صفحه 170 از 220
-3 تغیض بمعنی ناقص الخلقه و تزداد بمعنی عضو زائد مثل شش انگشتی و نحو او و مانعی ندارد که شامل جمیع اینها شود زیرا
تمام آنها را خداوند عالم است وَ کُلُّ شَیْءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدارٍ قبل از خلقت و بعد، ازلا و ابدا تمام نزد خدا معلوم است و محدود خردلی
تخلف نمیکند آنی جلو و عقب نمیافتد
ص: 312
[سوره الرعد ( 13 ): آیه 9] .... ص : 312
( عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ الْکَبِیرُ الْمُتَعالِ ( 9
خداوند متعال عالم است بآنچه بر شما غیب است و بآنچه ظاهر و هویدا است و بزرگ و رفیع و اعلی من کل شیئی.
عالِمُ الْغَیْبِ در موضوع علم غیب بعضی مثل عامّه گفتند علم غیب مختص بخداوند است احدي عالم بغیب نیست جز ذات مقدس
او، و بعضی مثل خاصّه گفتند پیغمبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم و ائمه طاهرین علیهم السلام هم عالم بغیب هستند توضیح
کلام- اینکه علم غیب امر نسبی است آنچه مختص بذات مقدس او است و ممکن نیست احاطه باو منحصر است بپروردگار مثل علم
ذات بذات و بصفات ذاتیه چون غیر متناهیست و محدود نیست و ممکن هر چه علمش بالا رود محدود است و محدود احاطه بغیر
محدود ندارد لذا میفرماید
(ما عرفناك حق معرفتک)
حکیم نازي بعقل تا کی بفکرت این ره نمیشود طی بکنه ذاتش خرد برد پی اگر رسد خس بقعر دریا اقول- رسیدن خس بقعر دریا
محال عادي است و بالاخره قعر دریا هم محدود است ولی نسبت محدود بغیر محدود اگر بگویی مثل قطره است نسبت بدریا غلط
گفتهاي زیرا دریا هم محدود است و امّا نسبت بقضایاي آینده آنچه از جانب حق افاضه شود بانبیاء و ائمه علیهم السلام بر دیگران
غیب است حتی بر مؤمنین که علم دارند بظهور حضرت بقیۀ اللَّه [عج و برجعت ائمه طاهرین علیهم السلام و بقیام قیامت علم غیب
. است بر منکرین در قرآن مجید هم میفرماید عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ جن آیه 26
وَ الشَّهادَةِ آنچه که واقع شده و بمحل ظهور رسیده إِنَّ اللَّهَ لا یَخْفی عَلَیْهِ شَیْءٌ فِی الْأَرْضِ وَ لا فِی السَّماءِ آل عمران آیه 4 وَ ما یَخْفی
عَلَی اللَّهِ مِنْ شَیْءٍ ص: 313
فِی الْأَرْضِ وَ لا فِی السَّماءِ
ابراهیم 41 إِنَّهُ یَعْلَمُ الْجَهْرَ وَ ما یَخْفی اعلی آیه 7 الْکَبِیرُ الْمُتَعالِ کبریایی حق در حدیث است میفرماید
اللَّه اکبر من ان یوصف
. هر چه بگویی کم گفتهاي و علوّ رتبه سبحان ربی الاعلی رَفِیعُ الدَّرَجاتِ ذُو الْعَرْشِ مؤمن آیه 15
[سوره الرعد ( 13 ): آیه 10 ] .... ص : 313
( سَواءٌ مِنْکُمْ مَنْ أَسَرَّ الْقَوْلَ وَ مَنْ جَهَرَ بِهِ وَ مَنْ هُوَ مُسْتَخْفٍ بِاللَّیْلِ وَ سارِبٌ بِالنَّهارِ ( 10
و مساوي است و تفاوتی نمیکند در علم الهی از افعال شما بندگان کسی که در سرّ و پنهانی قولی بگوید یا در ظاهر و علنی بآن
اظهار کند و کسی که او طلب خفاء کند بشب و کسی که در روز ظاهر و آشکار سیر در مقاصد خود کند.
سَواءٌ مِنْکُمْ مَنْ أَسَرَّ الْقَوْلَ وَ مَنْ جَهَرَ بِهِ شبانه مخفیانه یک تصمیماتی بگیرند یا روز آشکارا علنا اظهار کنند در علم الهی که عالم
بما فی الضمیر است و لا یخفی علیه خافیۀ فی السماء و الارض تفاوتی ندارد.
وَ مَنْ هُوَ مُسْتَخْفٍ بِاللَّیْلِ شب طلب خفاء کند که بر دیگران پنهان باشد یا در ضمیر خود تصمیمی بگیرد یا با هم مسلکهاي خود وَ
صفحه 171 از 220
سارِبٌ بِالنَّهارِ در روز در بازار علنا اظهار کند.
تنبیه- این مقدار زیاد که در قرآن مجید در بسیاري از آیات خداوند تذکر میدهد که علم الهی أَحاطَ بِکُلِّ شَیْءٍ عِلْماً چیزي بر او
مخفی نیست عالم بغیب است براي اینست که تمام فرق باطله حتی حکماء و متکلمین از قبل از اسلام و بعد از اسلام درباره علم
الهی اختلافات زیادي دارند حتی گفتند بیست و پنج قول در علم الهی گفتند و سبزواري هم در منظومه اشاره دارد که میگوید:
ص: 314
(و قیل لا علم له بذاته و قیل لا یعلم معلولاته)
الی آخر ابیاته براي اینست که علم را زائد بر ذات میدانند و صفت زائده میگویند و عارض بر ذات یا مسئله علت و معلول که علت
علم بمعلول ندارد یا مزخرفات دیگر لکن بعد از آنکه ثابت شد که ذات اقدس حق صرف الوجود و محض الوجود و بحث الوجود
غیر متناهی عدّة و شدّة و مدة البته بوحدته جمیع مراتب وجود را دارا است و علم و قدرت و حیات و عظمت و کبریایی و سایر
صفات ذاتیه از مراتب وجود است و همین نحو که ذات غیر متناهی است این مراتب هم غیر متناهیست محدود نیست علم، قدرت،
حیات و غیر اینها و تعبیر بکل شیئی یا بما فی الضمیر و نحوها از ضیق عبارت است و اللَّه العالم.
[سوره الرعد ( 13 ): آیه 11 ] .... ص : 314
لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ إِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا
( مَرَدَّ لَهُ وَ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ والٍ ( 11
از براي انسان پیش آمد و وارداتی است از بلیات و تصادفات چه از جلو روي او و چه از عقب سر او و خداوند ملائکه حفظه براي
هر فرد معین فرموده که او را حفظ کنند بامر و اجازه حضرت حق محققا خداوند تغییر نمیدهد نعمتها و تفضلات خود را بهیچ قومی
مادامی که آنها تغییر ندهند و چون تغییر دادند آنچه بخود آنها است خداوند هم تغییر میدهد و زمانی که اراده فرمود براي آنها بلاء
سویی پس احدي نیست که بتواند جلوگیري کند و نیست از براي آنها ناصر و حافظ و معینی.
در دنیا بلاهاي گوناگون دارد که فرمودند درباره دنیا
دار بالبلاء محفوفۀ
ص: 315
خدمت امیر المؤمنین علیه السّلام عرض کردند که افلاطون حکیم کلامی گفته (الحوادث سهام و الافلاك قسیّ و الانسان هدف و
. الرامی هو اللَّه فاین المفرّ) حضرت فرمود فَفِرُّوا إِلَی اللَّهِ ذاریات آیه 50
بالجمله تا مادامی که انسان بوظائف دینی خود عمل میکند خداوند هم او را در کنف خود حفظ میفرماید و ملائکه حفظه
جلوگیري میکنند از بلیات و واردات بلکه نعمتهاي خود و تف ّ ض لاتش بر آنها زیادتر میشود اما اگر تغییر داد شکر نعمتها را نکرد
طغیان و سرکشی و بیحیایی و بیعفتی و ظلم و تعدي و تجاوزات او زیاد شد خداوند هم تغییر میدهد.
لطف حق با تو مداراها کند چون که از حد بگذرد رسوا کند
آیا فکر نمیکنید که خداوند اقوام سابقه را پس از طغیان و سرکشی بچه بلاهایی هلاك کرد قوم نوح، عاد، ثمود، قوم ابراهیم، لوط،
شعیب، موسی و غیر اینها.
هر چه هست از قامت ناساز بیاندام ماست و رنه تشریف تو بر بالاي کس کوتاه نیست
[سوره الرعد ( 13 ): آیه 12 ] .... ص : 315
صفحه 172 از 220
( هُوَ الَّذِي یُرِیکُمُ الْبَرْقَ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ یُنْشِئُ السَّحابَ الثِّقالَ ( 12
او است خداوندي که بشما ارائه میدهد برق را هم موجب خوف میشود و هم مورث طمع و انشاء میفرماید ابر را با ثقالت و سنگینی.
هُوَ الَّذِي یُرِیکُمُ الْبَرْقَ برق ظاهر میشود از شکاف ابرها خَوْفاً وَ طَمَعاً بعضی گفتند خوف صاعقه که بسا یک قسمت را برق میزند و
میسوزاند و طمع نزول غیث و باران بعضی گفتند خوف از نزول باران براي مسافر که سدّ طریق میشود و طمع براي کشت و زرع و
تلطیف هوا و جریان انهار و زیادتی آب چاهها ص: 316
و چشمهها، بعضی گفتند خوف از شدت باران و خرابی عمارات و طغیان سیل و طمع براي رشد اشجار و زرع و ریاحین و امثال
اینها.
ما میگوییم تمام این برقها و ابرها و بارانها و برفها هم منافع زیادي دارد و هم مضاري دارد حتی مثل برودت هوي و شدّت سرما
نسبت ببلاد و قري حتی نسبت بمنازل و نسبت باشخاص مختلف میشود هم موجب خوف است و هم موجب طمع وَ یُنْشِئُ السَّحابَ
الثِّقالَ ابرها بسا رقیق است یا باران نمیدهد و در هوي از هم میپاشد و بسا تیره و محکم است که میبارد. سحاب جمع سحابۀ است و
ثقال جمع ثقیل و این جمله عطف بیریکم است مدخول هو الذي.
[سوره الرعد ( 13 ): آیه 13 ] .... ص : 316
( وَ یُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَ الْمَلائِکَۀُ مِنْ خِیفَتِهِ وَ یُرْسِلُ الصَّواعِقَ فَیُصِیبُ بِها مَنْ یَشاءُ وَ هُمْ یُجادِلُونَ فِی اللَّهِ وَ هُوَ شَدِیدُ الْمِحالِ ( 13
و تسبیح میکند رعد با حمد الهی و ملائکه از خوف الهی و ارسال میشود صاعقهها پس اصابت میکند بآن صاعقهها کسی که
مشیّت الهی تعلق گرفته و با این همه آیات این کفار مجادله میکنند درباره خداوند متعال و او است سخت گیر.
وَ یُسَ بِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ مفسرین گفتند تسبیح رعد و حمد پروردگار دلالت است بر تنزیه پروردگار و جامع بودن بر جمیع صفات
حمیده و بعبارت دیگر تسبیح و حمد تکوینی است و ما مکرر گفتهایم و صریح آیات و نصوص اخبار است که تمام موجودات از
جمادات و نباتات و حیوانات و غیر اینها شعور و ادراك دارند و تسبیح میکنند و حمد الهی بجا میآورند چنانچه صریحا میفرماید:
تُسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبْعُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فِیهِنَّ وَ إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ ص: 317
وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ
اسراء آیه 46 ، اگر مراد تسبیح تکوینی بود میفهمیدیم چون دلالت بر وجود صانع دارند سَبَّحَ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ حدید-
. حشر- صف آیه 1
جمله ذرات زمین و آسمان با تو میگویند روزان و شبان
ما سمیعیم و بصیریم و هوشیم با شما نامحرمان ما خاموشیم
حتی همین آیه شریفه صراحت دارد زیرا عطف میدهد و الملائکۀ و معلوم است تسبیح ملائکه تشریعیست بلکه قرینه دیگر هم دارد
کلمه من خیفته تسبیح تکوینی از روي خوف نیست بلکه قهري است و بدون اختیار.
و از براي خوف گفتند سه قسم خوف داریم خوف از معاصی و کفر و شرك و ظلم و امثال آنها که بچه عقوباتی دنیوي و اخروي
گرفتار میشود و این در اثر ایمان است. و خوف در کوتاهی در بندگی. و خوف از عظمت و کبریایی خداوند که خوف ملائکه از
این راه است.
و از براي خوف ممدوح سه درجه است: 1- جلوگیري کند از معاصی کبار 2- از کلیه معاصی. 3- از خطور معصیت در قلب که
مقام عصمت است و بالاتر از عصمت حتی از ترك اولی که خاصّ محمد و آل او است.
وَ یُرْسِلُ الصَّواعِقَ صاعقه آتش است که از طرف بالا نازل میشود و یک قسمتی را میسوزاند مثل صاعقه ثمود و قوم شعیب و بسیار
صفحه 173 از 220
دیگري از امم ماضیه فَیُصِ یبُ بِها مَنْ یَشاءُ هر که استحقاق این نوع از عذاب را داشته باشد وَ هُمْ یُجادِلُونَ فِی اللَّهِ یا منکر وجود حق
است یا مشرك است یا تکذیب رسولان حق میکند یا در ضلالت است و مجادله بحث و لجاج است که حق را باطل کند و باطل را
اثبات کند.
وَ هُوَ شَدِیدُ الْمِحالِ از براي محال تفاسیري کردهاند لکن در اخبار ص: 318
بشدید الغضب و شدید العقاب و شدید العذاب تفسیر شده.
[سوره الرعد ( 13 ): آیه 14 ] .... ص : 318
لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ وَ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لا یَسْتَجِیبُونَ لَهُمْ بِشَ یْءٍ إِلَّا کَباسِطِ کَفَّیْهِ إِلَی الْماءِ لِیَبْلُغَ فاهُ وَ ما هُوَ بِبالِغِهِ وَ ما دُعاءُ الْکافِرِینَ
( إِلَّا فِی ضَلالٍ ( 14
از براي خداوند است دعوت حق و کسانی که میخوانند از غیر از خدا آلهه خود را اجابت نمیکنند آلهه آنها را و آنها اجابت
نمیشوند از براي خود بشیئی مگر مثل کسی که دست دراز کند بسوي آب براي اینکه برساند بدهان خود و سیراب شود و حال
نیست او برساندن آب بدهان و نیست دعوت کفار مگر در ضلالت.
لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ چند نحوه میتوان تفسیر کرد 1- اینکه آنچه خداوند دعوت فرموده بتوحید و تصدیق انبیاء و ایمان و سعادت دنیا و
آخرت و نجات از مهالک نشأتین حق است و تخلف نپذیرد.
-2 دعاء و طلب حوائج باید از جانب خدا باشد بغیر او توجه نباشد دعوتی که نتیجه دارد و بهدف اجابت میرسد از خداوند متعال
. است که میفرماید وَ قالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِینَ مؤمن آیه 62
-3 کلمه اخلاص لا اله الّا اللَّه حق است که حضرت رضا علیه السّلام در حدیث سلسلۀ الذهب فرمود خداوند متعال میفرماید
(کلمۀ لا اله الّا اللَّه حصنی و من دخل فی حصنی امن من عذابی)
لکن بجمیع دلالاتش مطابقی التزامی اقتضایی مطابقی توحید عبادتی است التزامی توحید ذاتی و صفاتی و افعالی اقتضایی تصدیق
جمیع فرمایشات او درباره عقائد که حضرت رضا [ع فرمود
(انا من شروطها)
ص: 319
وَ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لا یَسْتَجِیبُونَ لَهُمْ بِشَ یْءٍ مفسرین گفتند مراد اصنام هستند که دعوت آنها لا ینفع است ولی آیه عموم دارد
هر کس بغیر خدا توجه کرد ناامید میشود چنانچه در حدیث قدسی است که فرمود
(و عزّتی و جلالی لاقطعنّ امل آمل غیري).
دست حاجت چه بري پیش خداوندي بر که کریمست و رحیمست و غفور است و ودود
کرمش نامتناهی نعمش بیپایان هیچ خواننده از این در نرود بیمقصود
إِلَّا کَباسِطِ کَفَّیْهِ إِلَی الْماءِ لِیَبْلُغَ فاهُ وَ ما هُوَ بِبالِغِهِ مثل توجه و حاجت بغیر خدا مثل کسی است که تشنه باشد و دست دراز کند که
آب بردارد و شرب کند ولی نمیتواند یا براي دوري آب یا براي سستی دست یا براي وجود مانعی از براي او بالاخره تشنه میماند.
وَ ما دُعاءُ الْکافِرِینَ إِلَّا فِی ضَ لالٍ بهر چه و بهر که توجه کند و از او حاجت طلبد جز گمراهی و ضلالت براي او چیزي نیست و
مأیوس میشود.
[سوره الرعد ( 13 ): آیه 15 ] .... ص : 319
صفحه 174 از 220
( وَ لِلَّهِ یَسْجُدُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ کَرْهاً وَ ظِلالُهُمْ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ ( 15
و از براي خداوند سجده میکند هر کس که در آسمانها و زمین است یا بالطوع و الرغبۀ یا بالکره و الاجبار و سایه آنها در اول صبح
و در آخر روز است وَ لِلَّهِ یَسْجُدُ مَنْ فِی السَّماواتِ ملائکه مقربین و عالم ارواح و نفوس و ملائکه رحمت و غضب و حور و غلمان
بهشت.
و الارض جن و انس و بقرینه کلمه من که براي ذوي العقول است و الا جمیع موجودات از شمس و قمر و کرات علویه و حیوانات و
نباتات و جمادات ص: 320
سجده میکنند چنانچه میفرماید وَ لِلَّهِ یَسْجُدُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ مِنْ دابَّۀٍ وَ الْمَلائِکَۀُ وَ هُمْ لا یَسْتَکْبِرُونَ نحل آیه 51 أَ لَمْ
تَرَ أَنَّ اللَّهَ یَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ وَ النُّجُومُ وَ الْجِبالُ وَ الشَّجَرُ وَ الدَّوَابُّ وَ کَ ثِیرٌ مِنَ النَّاسِ وَ
کَثِیرٌ حَقَّ عَلَیْهِ الْعَذابُ حج آیه 18 و بسیاري از آیات دیگر و مراد از سجده خضوع و خشوع و تمکین و ارادت و تسلیم به قضا و
قدر الهی است.
طوعا و کرها طوع برغبت و میل تسلیم جمیع واردات میشوند و میدانند تمام موافق با حکمت و مصلحت است و ایکال امر بخدا
میکنند و راضی بقضاء حق هستند. و کره کراهت از این واردات دارند و تمکین نیستند ولی خواهی نخواهی قضاء الهی جاري
میشود و چارهاي ندارند و این اختصاص بکفار ندارد بسیاري از مسلمین و عوام کالانعام بمجرد یک پیش آمدي بسا کافر میشوند و
خدا را عادل نمیدانند و راضی نیستند و کلمات زشت میگویند و جسارت میکنند در حدیث قدسی است
(من لم یصبر علی بلائی و لم یرض بقضایی فلیطلب ربّا سواي و لیخرج من ارضی و سمائی.
) وَ ظِلالُهُمْ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ مفسرین بعضی گفتند انسان که سجده میکند سایه او هم سجده میکند بعضی گفتند بدنش سجده
میکند و قلبش نمیکند چون بر غیر خدا است بعضی گفتند سایه او متمایل میشود از جانبی بجانبی صبح سایه بطرف مغرب است شام
بطرف مشرق.
لکن آنچه بنظر میرسد اینکه سایه هر چیزي روي زمین افتاده و این جمله در مقام مدح اهل عبادت است که مثل سایه در صبح و
شام بخاك میافتند در حال نماز و بعید نیست که مراد بالغدو و الاصال روز و شب باشد که شامل تمام اوقات صلوات شود و اللَّه
العالم.
ص: 321
[سوره الرعد ( 13 ): آیه 16 ] .... ص : 321
قُلْ مَنْ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ قُلْ أَ فَاتَّخَ ذْتُمْ مِنْ دُونِهِ أَوْلِیاءَ لا یَمْلِکُونَ لِأَنْفُسِهِمْ نَفْعاً وَ لا ضَ  را قُلْ هَلْ یَسْتَوِي الْأَعْمی وَ
الْبَصِیرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُماتُ وَ النُّورُ أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَکاءَ خَلَقُوا کَخَلْقِهِ فَتَشابَهَ الْخَلْقُ عَلَیْهِمْ قُلِ اللَّهُ خالِقُ کُلِّ شَیْءٍ وَ هُوَ الْواحِدُ الْقَهَّارُ
(16)
بفرما باین مشرکین کیست پروردگار آسمانها و زمین بفرما اللَّه است بگو بآنها آیا پس از این گرفتید شما از غیر خداوند عالم
اولیائی مثل اصنام و غیر آنها که مالک نیستند از براي نفوس خود نفعی و نه ضرري بگو آیا مساوي هستند کور و بینا یا آیا مساوي
هست تاریکیها و نور آیا قرار دادند از براي خدا شریکهایی که خلق کنند مثل آنچه خلق فرمود خداوند پس تشابه کند خلق بر
آنها بفرما خداوند خالق هر چیزي است و اوست یکتاي بیهمتا قاهر بر تمام مخلوقات.
قُلْ مَنْ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ البته آنها اقرار میکنند که خداوند متعال است چنانچه در آیات دیگر تصریح دارد باقرار آنها که
میفرماید وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّی یُؤْفَکُونَ عنکبوت آیه 61 وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ
صفحه 175 از 220
مَنْ نَزَّلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِ مَوْتِها لَیَقُولُنَّ اللَّهُ عنکبوت آیه 63 وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ
اللَّهُ لقمان آیه 24 - زمر آیه 39 وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ خَلَقَهُنَّ الْعَزِیزُ الْعَلِیمُ زخرف آیه 8 وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ
خَلَقَهُمْ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ زخرف آیه 87 و غیر اینها از آیات. ص: 322
قُلِ اللَّهُ اگر آنها اقرار نمیکنند شما بفرما بآنها که خالق آسمانها و زمین اللَّه است و پس از آنکه نتوانند انکار کنند قُلْ أَ فَاتَّخَذْتُمْ مِنْ
دُونِهِ أَوْلِیاءَ استفهام انکاري است بفرما بآنها پس از اینکه خالق منحصر باو است پس چرا شما اتخاذ کردهاید از غیر خدا اولیائی را
مثل بتها و مثل ظلمه و ارباب حاجات که اینها لا یَمْلِکُونَ لِأَنْفُسِهِمْ نَفْعاً وَ لا ضَ  را اینها نسبت بخود قدرت بر ایصال نفعی و دفع
ضرري ندارند چه رسد نسبت بشماها که بشما نفعی رسانند یا دفع ضرري کنند.
قُلْ هَلْ یَسْتَوِي الْأَعْمی وَ الْبَصِیرُ البته کور راه را گم میکند و بسا در پرتگاهها میافتد و تصادفاتی بر او پیش میآید و اما بصیر در جاده
مستقیم سیر میکند و بزودي بمقصد میرسد و از تصادفات مصون میگردد و کوري قلب هزار درجه بدتر از کوري سر است
بخصوص هر شیّادي و دزدي و دشمنی او را براههایی بیراهه میکشد چه شیاطین جنّی و چه انسی و اما قلب بینا حق را مشاهده
میکند و رو بباطل نمیرود.
أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُماتُ وَ النُّورُ ظلمت جهل و هواي نفس و حبّ دنیا و سیاهی قلب و کثرت معاصی کجا مساویست با نور علم و
ایمان و نور عقل که تمام حقایق بتوسط آن مشاهده میشود بالاخره سعادت منوط بنور ایمان و بینایی قلب است هر کدام نباشد
شقاوت و هلاکت است.
أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَکاءَ خَلَقُوا کَخَلْقِهِ آیا اینها براي خدا شریک قرار داده که اینها هم چیزي را خلق کرده باشند مثل آنچه خدا خلق
فرمود.
فَتَشابَهَ الْخَلْقُ عَلَیْهِمْ که معلوم نباشد که این مخلوقات مخلوق کی هستند اینها که قدرت بر خلق یک مورچه و پشه ندارند چنانچه
، میفرماید إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ یَخْلُقُوا ذُباباً وَ لَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَ إِنْ یَسْلُبْهُمُ الذُّبابُ شَیْئاً أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 7
ص: 323
لا یَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَ الْمَطْلُوبُ
. حج آیه 72
قُلِ اللَّهُ خالِقُ کُلِّ شَیْءٍ افعال مختصه بذات اقدس حق: خلق و رزق و اماته و احیاء و صحت و مرض و عزّت و ذلّت و غنی و فقر
است وَ هُوَ الْواحِدُ بوحدة ذاتی و صفاتی و افعالی و عبادتی و نظري در هیچ مرتبه شریک، عدیل، مثل ندارد القهّار قاهر بر هر چیزي
کسی نمیتواند عرض اندام کند در مقابل او.
[سوره الرعد ( 13 ): آیه 17 ] .... ص : 323
أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسالَتْ أَوْدِیَۀٌ بِقَدَرِها فَاحْتَمَلَ السَّیْلُ زَبَداً رابِیاً وَ مِمَّا یُوقِدُونَ عَلَیْهِ فِی النَّارِ ابْتِغاءَ حِلْیَۀٍ أَوْ مَتاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ کَذلِکَ
( یَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَ الْباطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفاءً وَ أَمَّا ما یَنْفَعُ النَّاسَ فَیَمْکُثُ فِی الْأَرْضِ کَذلِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ ( 17
خداوند نازل فرمود از طرف بالا آب را پس سیل پیدا کرد رودخانهها باندازه خود پس سیل برداشت بر خود کف بسیار بلندي و از
چیزهایی که آب میکنید از معادن مثل طلا و نقره و سایر فلزّات و کثافات آنها خارج میشود و خالص آن باقی میماند براي زینت یا
متاع اوانی که آنها کثافات آنها مثل کفهاي رودخانهها است همین نحو مثال میزند خداوند حق و باطل را پس آنچه کف و
کثافات است از بین میرود و آنچه موجب نفع بشر است باقی میماند همین نحو خداوند مثالهایی میزند.
خداوند در این آیه شریفه دو نحوه مثال میزند براي تمیز حق و باطل یک نحوه اینکه أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً خداوند ارسال رسل کرد،
صفحه 176 از 220
انزال کتب، ص: 324
جعل احکام از عالم بالا توسط وحی و ملائکه مثل اینکه باران را از عالم بالا نازل میفرماید فَسالَتْ أَوْدِیَۀٌ بِقَدَرِها در هر شهرستانی و
قریهاي انبیاء و مبلّغین دین فرستاد باندازه استعداد آنها دعوت کنند و ارشاد و هدایت نمایند چنانچه در رودخانهها و انهار بقدر
احتیاج اهل آن آب و سیل فرستاد.
فَاحْتَمَلَ السَّیْلُ زَبَداً رابِیاً همین نحوي که روي آب کفهاي بسیار ظاهر میشود که بسا روي آب را میپوشاند همین نحو دعات باطله و
مبلّغین سوء از مشرك و کافر و ضالّ روي حقایق و فرمایشات انبیاء و دستورات الهی را میپوشاند لکن مثل کف روي آب هستند
باندك زمانی زایل میشوند همین چهار روز دنیا نحوه دیگر مثال میزند وَ مِمَّا یُوقِدُونَ عَلَیْهِ فِی النَّارِ این فلزات را که از معادن اخراج
میکنند ابتداء مخلوط بکثافات است آن را بتوسط آتش آب میکنند و دور میاندازند و فلز خالص آن را بکار میزنند همین نحو حق و
باطل مخلوط بیک دیگر است خداوند باطل را از حق جدا میکند و دور میاندازد و حق را خالص میفرماید.
ابْتِغاءَ حِلْیَۀٍ أَوْ مَتاعٍ بعض این معادن و جواهرات براي حلی و زیور و زینت بکار میآید و بعضی براي اسباب دست از آنچه بشر
احتیاج دارد مثل آهن مسّ، برنج، ورشو و نحو اینها.
زبد مثله این کثافات مثل کف دریاها است از بین میرود و خالصش بمصرف میرسد.
کَذلِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَ الْباطِلَ باطل نابود میشود و حق بر جا و مستقر میماند فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفاءً جفاء دور انداخته است یعنی
از بین میرود و اثري از او باقی نمیماند چنانچه باطل چنین است که میفرماید قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاً اسراء
آیه 83 و زهوقا بمعنی ناچیز شده ص: 325
وَ أَمَّا ما یَنْفَعُ النَّاسَ از جواهر و معادن فَیَمْکُثُ فِی الْأَرْضِ همین نحو که حق براي دنیا و آخرت نافع است باقی و ثابت است.
کَذلِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ چنانچه گفتند (من دأب المحصلین اعطاء الحکم بالمثال).
[سوره الرعد ( 13 ): آیه 18 ] .... ص : 325
لِلَّذِینَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمُ الْحُسْنی وَ الَّذِینَ لَمْ یَسْتَجِیبُوا لَهُ لَوْ أَنَّ لَهُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً وَ مِثْلَهُ مَعَهُ لافْتَدَوْا بِهِ أُولئِکَ لَهُمْ سُوءُ الْحِسابِ وَ
( مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمِهادُ ( 18
از براي کسانی که قبول اجابت کردند از براي پروردگار خود خوبی بسیار خوبیست و کسانی که اجابت نکردند اگر بر فرض محال
مالک جمیع آنچه در زمین است باشند از جواهرات و معادن و عمارات و نباتات و اراضی و مثل آنها را هم داشته باشند و فداء
دهند که از عذاب نجات پیدا کنند پذیرفته نمیشود و سخت از آنها حساب کشیده میشود و جایگاه آنها جهنم است و بد
منزلگاهیست.
لِلَّذِینَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمُ الْحُسْنی اجابت دعوت الهی ایمان و تقوي و عمل صالح است، و حسنی افعل التفضیل است که از همه خوبیها
بالاتر است و یک قسمت آن را در چند آیه بعد بیان میفرماید و بالجمله خداوند دنیا و آخرت آنها را معمور میفرماید و بالاترین
آنها رضاي حق است که میفرماید وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها وَ مَساکِنَ طَیِّبَۀً فِی جَنَّاتِ
عَدْنٍ وَ رِضْ وانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ توبه آیه 73 و نیز میفرماید قُلْ أَ أُنَبِّئُکُمْ بِخَیْرٍ مِنْ ذلِکُمْ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ
جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ ص: 326
تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها وَ أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ بَصِیرٌ بِالْعِبادِ
. آل عمران آیه 14
وَ الَّذِینَ لَمْ یَسْتَجِیبُوا لَهُ که ایمان نیاوردند و بکفر و شرك و ضلالت باقی ماندند، تکذیب انبیاء کردند، قرآن را مهجور کردند وَ
صفحه 177 از 220
قالَ الرَّسُولُ یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً فرقان آیه 32 ، احکام الهی را زیر پا گذاردند.
لَوْ أَنَّ لَهُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً تمام دنیا را بر فرض مالک شوند و یک دنیاي دیگري را هم داشته باشند وَ مِثْلَهُ مَعَهُ لَافْتَدَوْا بِهِ که از
عذاب الهی نجات پیدا کنند.
أُولئِکَ لَهُمْ سُوءُ الْحِسابِ مجرد ترك ایمان نیست از جمیع جزئیات اعمال آنها مؤاخذه میشود چنانچه میفرماید وَ نَضَعُ الْمَوازِینَ
. الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیامَۀِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئاً وَ إِنْ کانَ مِثْقالَ حَبَّۀٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَیْنا بِها وَ کَفی بِنا حاسِبِینَ انبیاء آیه 48
وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمِهادُ پس از عقبات قیامت و سختیهاي آنها عاقبت جهنم است که در حدیث فرمود
(ان للقیمۀ خمسین موقفا کل موقف مقام الف سنۀ) ثم تلا آیۀ شریفۀ فِی یَوْمٍ کانَ مِقْدارُهُ خَمْسِینَ أَلْفَ سَنَۀٍ
. معارج آیه 4
[سوره الرعد ( 13 ): آیه 19 ] .... ص : 326
( أَ فَمَنْ یَعْلَمُ أَنَّما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ الْحَقُّ کَمَنْ هُوَ أَعْمی إِنَّما یَتَذَکَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ ( 19
آیا پس از این بیان کسی که علم پیدا میکند که محققا آنچه نازل شده بسوي تو از پروردگار تو حق است مثل کسی است که او
کور است فرق بین ص: 327
این دو را جز این نیست که متذکر میشوند صاحبان عقل و قلب روشن.
أَ فَمَنْ یَعْلَمُ استفهام انکاري است یعنی البته مساوي نیستند کسی که علم و یقین پیدا کند ایمان بیاورد و تصدیق کند و زیر بار رود.
أَنَّما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ قرآن مجید دستورات اسلامی وظائف دینی و آنچه خبر دادهاي از احوال قیامت و آنچه تعیین فرمودهاي
در امر خلافت و دوره غیبت و زمان رجعت و سایر فرمایشات که تمام از جانب پروردگار تو بوحی بر تو نازل شد الحقّ حق است و
خردلی تخلف ندارد.
کَمَنْ هُوَ أَعْمی چشم قلب او کور است که تعبیر میکنیم بکور باطن چنانچه میفرماید أَ فَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ
یَعْقِلُونَ بِها أَوْ آذانٌ یَسْمَعُونَ بِها فَإِنَّها لا تَعْمَی الْأَبْصارُ وَ لکِنْ تَعْمَی الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ حج آیه 45 إِنَّما یَتَذَکَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ
صاحبان لبّ کسانی هستند که قلب آنها آینه حق نما است و بنور علم روشن است و هوي و هوس چشم باطن آنها را کور نکرده و
حبّ دنیا درب چشم آنها را نبسته و معاصی روي آینه قلب آنها را سیاه نکرده اینها متذکر میشوند که چه اندازه فرق است بین این
دو طائفه که اگر بگوئیم بین آسمان و زمین است کم گفتهایم.
[سوره الرعد ( 13 ): آیه 20 ] .... ص : 327
( الَّذِینَ یُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ لا یَنْقُضُونَ الْمِیثاقَ ( 20
کسانی که وفاء میکنند بعهد الهی و نقض نمیکنند میثاق را.
خداوند صفات اولوا الالباب را بیان میفرماید در این چند آیه، 1- الَّذِینَ یُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ عهد الهی اینست که میفرماید أَ لَمْ أَعْهَدْ
إِلَیْکُمْ یا بَنِی آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ یس آیه 6 عبادت شیطان اطاعت او است و عموم دارد: طبیعی، مشرك،
کافر، مخالف، ضال، مضلّ، فاسق، فاجر را ص: 328
میگیرد تمام اطاعت شیطان است، اولوا الالباب بعهد الهی وفاء میکنند و از تمام این فرق خارج هستند.
-2 وَ لا یَنْقُضُونَ الْمِیثاقَ میثاق الهی اینست که میفرماید وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ أَ
لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی الایۀ اعراف آیه 171 و میفرماید أَ لَمْ یُؤْخَ ذْ عَلَیْهِمْ مِیثاقُ الْکِتابِ أَنْ لا یَقُولُوا عَلَی اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ وَ دَرَسُوا ما فِیهِ
صفحه 178 از 220
اعراف آیه 168 ، اولوا الالباب نقض میثاق نمیکنند.
[سوره الرعد ( 13 ): آیه 21 ] .... ص : 328
( وَ الَّذِینَ یَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ یَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ ( 21
و کسانی هستند که صله میکنند آنچه امر فرمود خداوند بصله آنها و میترسند از مخالفت اوامر الهی و خوف دارند از سوء حساب
فرداي قیامت یعنی بوظائف خود عمل میکنند صله ارحام میکنند. صله خدا و رسول و ذي القربی که سهم امام است میکنند، صله
ذراري رسول که سهم سادات است میکنند صله فقراء زکاة میدهند، صله مؤمنین و مصارف دین مثل بناء مساجد و مدارس و طبع
کتب دینی و نشر قرآن و ضیافت و صدقات جاریه و امن من مکر اللَّه ندارند که از گناهان کبیره است و خوف و خشیت دارند دائما
از خوف الهی میلرزند و میترسند و اشک میریزند مشاهده کنید احوال پیغمبر صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم و ائمه طاهرین با اینکه
کوچکترین معصیتی از آنها صادر نشده بود و از سوء حساب فرداي قیامت وحشت و خوف دارند.
ص: 329
[سوره الرعد ( 13 ): آیه 22 ] .... ص : 329
وَ الَّذِینَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِ  را وَ عَلانِیَۀً وَ یَدْرَؤُنَ بِالْحَسَ نَۀِ السَّیِّئَۀَ أُولئِکَ لَهُمْ عُقْبَی الدَّارِ
(22)
و اولوا الالباب کسانی هستند که صبر میکنند قربۀ الی اللَّه خالصا لوجه اللَّه و بر پا میدارند نماز را و انفاق میکنند از آنچه روزي
دادیم آنها را و در مقابل سیّئه حسنه میکنند دفع میکنند سیئه را بحسنه اینها از براي آنها عقبی الدار است وَ الَّذِینَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ
رَبِّهِمْ سه قسم صبر داریم: صبر در بلاء و مصائب، صبر بر زحمت عبادت و بندگی، صبر بر مخالفت هواي نفس و ترك معاصی
الهیه که میفرماید إِنَّما یُوَفَّی الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ زمر آیه 13 وَ أَقامُوا الصَّلاةَ اقامه صلوة مجرد اتیان بفرائض و نوافل نیست
بلکه حفظ نماز است که از بین نرود نه مثل امروزه که اکثر ابناء نوع تارك الصلاة هستند آنها هم که نماز میگذارند اکثر جاهل
باحکام و مسائل نماز هستند یا قرائت آنها صحیح نیست یا طمأنینه نماز را مراعات نمیکنند.
وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِ  را وَ عَلانِیَۀً انفاق مجرد انفاق مالی نیست انفاق علم بجهّال و انفاق قوي در حوائج مؤمنین و در حفظ بیضه
اسلام هم در خفاء و پنهانی و هم در علانیۀ.
وَ یَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَۀِ السَّیِّئَۀَ کسانی که بآنها عداوت و اذیت و جسارت میکنند آنها در مقابل بآنها احسان و محبّت میکنند.
أُولئِکَ لَهُمْ عُقْبَی الدَّارِ دار آخرت که بهشت باشد از براي آنها است و جزاء آنها و اجر آنها اینست که توصیف آن در آیه بعد شده
ص: 330
[سوره الرعد ( 13 ): آیات 23 تا 24 ] .... ص : 330
جَنَّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَها وَ مَنْ صَ لَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّیَّاتِهِمْ وَ الْمَلائِکَ ۀُ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِمْ مِنْ کُلِّ بابٍ ( 23 ) سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِما
( صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدَّارِ ( 24
بهشتهایی که همیشه در آن مخلد هستند که معنی عدن است داخل میشوند در آنها و هر که را هم شفاعت کنند و صالح باشد یعنی
قابلیت دخول بهشت داشته باشد که اهل ایمان باشد از پدران و زوجات و ذراري قبول میشود و با آنها داخل میشوند و ملائکه بر
آنها نازل میشوند و سلام میکنند و بشارت سلامتی میدهند و میگویند سلام علیکم بواسطه آنکه صبر کردید پس خوب جائیست
صفحه 179 از 220
عقبی الدار شما، بعد از آنکه صفات کسانی که وفاء بعهد الهی کردند و نقض میثاق نکردند جزاء آنها را معین میفرماید که از براي
آنها عقبی الدار چیست.
جنات عدن جنات جمع جنۀ است شامل میشود جنات ثمانیه را و عدن بمعنی ثبوت و استقرار است اشاره بخلود که با جنۀ الخلد
قریب المعنی است و باین مناسبت معادن را معادن گفتند که در تخوم ارض و در دل سنگ کوه استقرار دارند.
یَدْخُلُونَها در تمام جنات آزاد هستند و از تمام آنها بهرهمند.
وَ مَنْ صَ لَحَ کسی که صلاحیت دخول جنت را داشته باشد و قابلیت داشته باشد که با ایمان از دنیا رفته باشد و لو آلوده بمعاصی
باشد شفاعت اینها را میکنند مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّیَّاتِهِمْ از باب مثال است و الّا هر که مناسبت نسبی یا حسبی داشته باشد مثل
امّهات و اخوان و اخوات و اعمام و عمات و اخوال و خالات و ابناء آنها از ارحام و مثل ازواج ابناء و بنات و اب الزوجه و ام الزوجه
و از اب الزوج و ام الزوج و از پیغمبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم است میفرماید
(کل حسب و نسب منقطع یوم القیمۀ الّا حسبی و نسبی)
و این موفون بعهد اللَّه و غیر ناقضین ص: 331
عهد اللَّه در این حکم با پیغمبر شرکت دارند بلکه میتوان گفت که اکثر مؤمنین با پیغمبر یا از حیث نسب یا از حیث حسب شرکت
دارند، سادات که ذراري آن حضرت هستند بسیار از غیر سادات از طرف امهات در یک طبقه جزو ذراري میشوند و بسیار که از
این جهت انتساب ندارند از حیث حسب داخل میشوند چون عیال سیده دارند یا جهت دیگر.
وَ الْمَلائِکَ ۀُ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِمْ مِنْ کُلِّ بابٍ کل باب جمیع ابواب جنۀ است که هشت باب دارد از جمیع ابوابش ملائکه بر آنها داخل
میشوند با تحف و هدایا و تحیت آنها و بشارت آنها اینست که سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدَّارِ سلام ملائکه بشارت است
که در این جنات هیچ ناراحتی و خستگی و ملالی ندارید بواسطه اینکه در دنیا داراي صفت حمیده صبر بودید هم صبر بر قضاء و
تقدیرات و بلیات و هم صبر بر مشقت عبادت و هم صبر جلوگیري از نفس اماره و شیاطین و فریب نخوردن از آنها پس خوب
جایگاهی است بهشت از براي شما اینست این جزاي اولوا الالباب است که داراي صفات مذکوره بودند.
اما جزاي آنها که نقض عهد کردند و وفاي بمیثاق نکردند:
[سوره الرعد ( 13 ): آیه 25 ] .... ص : 331
وَ الَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُولئِکَ لَهُمُ اللَّعْنَۀُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ
(25)
و کسانی که شکستند عهد الهی را از بعد از اخذ میثاق خداوند و قطع کردند آنچه را که خداوند امر فرموده بود بصله آنها و فساد
کردند در زمین اینها اختصاص دارند بلعنت الهی و از براي آنها است جایگاه بدي دار جهنم.
وَ الَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ که عبادت و اطاعت شیطان و هواي نفس و متابعت ص: 332
اهل ضلال از کفار و مشرکین و ضالین و مضلین و فاسقین و فاجرین کردند مِنْ بَعْدِ مِیثاقِهِ که شریک بر خدا قرار دادند در عبادت و
افعال و نظر بغیر او وَ یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ نه صله رحم کردند و نه مراعات حقوق الهی و رسول و امام و ذراري رسول و
فقراء و مؤمنین نمودند.
وَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ بارتکاب معاصی و ملهیات و ظلم و تعدي و سایر مفاسد أُولئِکَ لَهُمُ اللَّعْنَۀُ بعد از رحمت و تفضلات الهی دنیا
. و آخرت وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ جَهَنَّمَ یَصْلَوْنَها فَبِئْسَ الْمِهادُ ص آیه 56
[سوره الرعد ( 13 ): آیه 26 ] .... ص : 332
صفحه 180 از 220
[سوره الرعد ( 13 ): آیه 26 ] .... ص : 332
( اللَّهُ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَقْدِرُ وَ فَرِحُوا بِالْحَیاةِ الدُّنْیا وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا فِی الْآخِرَةِ إِلَّا مَتاعٌ ( 26
خداوند تبارك و تعالی بسط میدهد و توسعه رزق هر که را مصلحت باشد و حکمت اقتضاء کند و مشیّتش تعلق بگیرد و تنگ
میگیرد و تضییق میفرماید هر که را اصلاح داند و اهل دنیا فرحناك میشوند باین امتعه دنیوي و توسعه آن و حال آنکه نیست این
حیات دنیوي در جنب آخرت مگر یک مایه تعیشی تا مدت قلیلی چنانچه میفرماید وَ لَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلی حِینٍ بقره
آیه 34 اللَّهُ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ بسط رزق حکم و مصالحی دارد بسا در اثر عبادت و بندگی و توجه بخدا بسط میدهد که یکی از
مثوبات دنیوي آنها است و بسا براي امتحان است که در توسعه دست از وظائف دینی خود برمیدارد یا عمل میکند و بسا توسعه یک
. نفر امتحان صد نفر میشود و بسا از راه غضب و عقوبت است لِیَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ آل عمران آیه 172
وَ یَقْدِرُ و همچنین ضیق معیشت حکمی دارد یکی آنکه آلوده بزخارف ص: 333
دنیوي نشوند و متوجه حق گردند یکی عقوبت معاصی که موجب ضیق میشود یکی امتحان و غیر اینها.
وَ فَرِحُوا بِالْحَیاةِ الدُّنْیا نوع بشر علاقه بزندگانی دنیا دارند و حال آنکه صد سال با یک روز تفاوتی ندارد بالاخره باید رفت گفتند
حضرت نوح علیه السّلام دو هزار و پانصد سال عمر کرد موقع قبض روحش بملک الموت فرمود مثل اینست که از آفتاب آمدم
بسایه.
وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا فِی الْآخِرَةِ إِلَّا مَتاعٌ حیات فانیه با حیات باقیه چه نسبتی دارد اگر بگوئیم مثل قطره است بدریا کم گفتهایم زیرا دریا
هم فانی میشود تمام عمر دنیا با یک نفس برابر است فقط حیات دنیا براي تحصیل آخرت خوب است و الّا هر چه کمتر باشد بهتر
است.
[سوره الرعد ( 13 ): آیه 27 ] .... ص : 333
( وَ یَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَۀٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّ اللَّهَ یُضِلُّ مَنْ یَشاءُ وَ یَهْدِي إِلَیْهِ مَنْ أَنابَ ( 27
و میگویند کسانی که کافر شدند چرا نازل نمیشود بر او آیۀ که ما طلب میکنیم از او از پروردگارش بگو بدرستی که خداوند گمراه
میکند هر که را بخواهد و هدایت میکند بسوي خود کسی را که بازگشت کند.
وَ یَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَۀٌ مِنْ رَبِّهِ آیات و معجزاتی که اقتراح میکردند چیزهایی بود که در آیات اشاره فرموده مثل وَ
قالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّی تَفْجُرَ لَنا مِنَ الْأَرْضِ یَنْبُوعاً أَوْ تَکُونَ لَکَ جَنَّۀٌ مِنْ نَخِیلٍ وَ عِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الْأَنْهارَ خِلالَها تَفْجِیراً أَوْ تُسْقِطَ السَّماءَ
کَما زَعَمْتَ عَلَیْنا کِسَ فاً أَوْ تَأْتِیَ بِاللَّهِ وَ الْمَلائِکَۀِ قَبِیلًا أَوْ یَکُونَ لَکَ بَیْتٌ مِنْ زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقی فِی السَّماءِ وَ لَنْ نُؤْمِنَ لِرُقِیِّکَ حَتَّی أطیب
البیان فی تفسیر القرآن، ج 7، ص: 334
تُنَزِّلَ عَلَیْنا کِتاباً نَقْرَؤُهُ
اسراء آیه 92 الی 95 و مکرر گفتهایم که معجزه ملعبه کفار نباید باشد همین اندازه که حجت تمام شود و راه عذر بسته شود کافی
است.
قُلْ إِنَّ اللَّهَ یُضِلُّ مَنْ یَشاءُ مکرر گفتهایم که اضلال الهی اینست که چون بنده مخالفت کرد و از قابلیت هدایت افتاد و قساوت قلب
پیدا کرد و سیاه دل شد و امید هدایت دراز نیست خداوند او را رها میکند و از خود دور میکند و دست لطف و عنایت را از سر او
بر میدارد و از رحمت خود مأیوس میفرماید.
وَ یَهْدِي إِلَیْهِ مَنْ أَنابَ انابه رجوع است از کفر و شرك و ضلالت بایمان از فسق و فجور و فحشاء باطاعت و عبادت از توجه بغیر
خدا و توبه و پشیمانی از کردههاي گذشته و هدایت خداوند توفیق و الهامات ملائکه در قلوب آنها و سهولت اسباب هدایت و القاء
صفحه 181 از 220
میل و رغبت بعبادت و بندگی و غیر اینها
[سوره الرعد ( 13 ): آیه 28 ] .... ص : 334
( الَّذِینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ ( 28
کسانی که ایمان آوردند و قلوب آنها مطمئن شده بذکر خدا آگاه باشید که بذکر خداوند دلها مطمئن میشود.
از براي اطمینان دو معنی است یکی بمعنی ظن متاخم بعلم که او را علم عرفی میشمارند و ملاك احکام اغلب بر این اطمینان است
که احتمال خلاف آن ضعیف است بحدي که عقلاء اعتناء بآن نمیکنند حجیه اخبار در نزد متقدمین که قریب العهد بودند بزمان
ائمه علیهم السلام بر این اطمینان بود و خبر مطمئن الصدور نزد آنها صحیح بود و غیر آن ضعیف چون باحوال روات آشنا بودند
لکن متأخرین چون از این بهره محروم بودند اخبار را چند دسته کردند اگر تمام روات عدل امامی باشند صحیح، اگر در بین آنها
عدل غیر امامی باشد موثّق ص: 335
اگر امامی غیر ثابت العدل باشد حسن، اگر ذکر روات نشده مرسل، اگر بین روات فاصله واقع شده مقطوع، اگر بعض روات فاسد
باشند ضعیف و اصطلاحات دیگري هم دارند و اگر در اخبار مخالف نص قرآن یا ضرورت یا دلیل معتبر باشد مردود. و اگر اخبار
معتبره معارض یکدیگر باشد باید رجوع کرد بباب مرجحات و ارجح را گرفت.
معناي دوم اطمینان فوق علم است چون علم هم ذي مراتب است بسا علم هست لکن خلجاتهایی و خطوراتی و خیالاتی و وساوسی
در قلب خطور میکند لکن اطمینان از این عوارض مصون و محفوظ است و بهمین معنا است آیه شریفه در حق ابراهیم علیه السّلام وَ
. إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِ الْمَوْتی قالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلی وَ لکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی بقره آیه 262
اقول- کم فرق بین هذا و بین من قال
لو کشف الغطاء ما ازددت یقینا
و لذا یقین را سه مرتبه براي او گفتند: علم الیقین، عین الیقین، حق الیقین.
لذا میفرماید الَّذِینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ که اطمینان قلب فوق ایمان است و راه تحصیل اطمینان ذکر خداست که
میفرماید أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ و مراد فقط ذکر لسانی نیست بلکه ذکر قلبی که در هیچ حال خدا را فراموش نکند لذا
. میفرماید إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ اعراف آیه 200
[سوره الرعد ( 13 ): آیه 29 ] .... ص : 335
( الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ طُوبی لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ ( 29
کسانی که ایمان آوردند و اعمال صالحه بجا آوردند خوشا بحال آنها و نیکو بازگشتی دارند.
الَّذِینَ آمَنُوا معتقد بجمیع عقائد و ضروریات دین بدون اینکه چیزي ص: 336
از آن را منکر شود یا چیزي بر او بیفزاید و در ایمان چهار امر معتبر است:
-1 علم که شک و مظنّه کافی نیست. 2- اعتقاد و دلبستگی و دربند بودن 3- اقرار و اعتراف که جحود و انکار نباشد. 4- تسلیم.
وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ اعمال صالحه عبارت از اتیان بواجبات شرعیه و مندوبات بر وجه صحیح جامع جمیع اجزاء و شرائط و خالی از
موانع و منافیات هر چه بیشتر بهتر و اگر شرایط قبول را هم مراعات کنند عالیتر میشود.
طُوبی لَهُمْ طوبی دو طوبی داریم وصفی و اسمی: وصفی یعنی خوشی حال و آن باینست که بقدر خردلی ناراحتی نداشته باشد از
حین موت الی الابد که آخر ندارد.
صفحه 182 از 220
و اسمی شجره طوبی است که در قصر امیر المؤمنین است و شاخههاي آن در تمام قصور مؤمنین سایه انداخته و هر چه متمایل باشند
از آن شاخه بیرون میآید و تناول میکنند.
وَ حُسْنُ مَآبٍ چه بازگشتی است بهتر از اینکه بفرماید یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّۀُ ارْجِعِی إِلی رَبِّکِ راضِ یَۀً مَرْضِ یَّۀً فَادْخُلِی فِی عِبادِي وَ
ادْخُلِی جَنَّتِی فجر آیه 28 الی 30 ، هم خدا از بنده راضی هم بنده خوشنود محشور با انبیاء و ائمه (ع) و صلحاء، و غیر این از آیات
بسیاري که مشتمل بر بشارات زیاد هست براي مؤمنین رزقنا اللَّه.
[سوره الرعد ( 13 ): آیه 30 ] .... ص : 336
کَذلِکَ أَرْسَلْناكَ فِی أُمَّۀٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِها أُمَمٌ لِتَتْلُوَا عَلَیْهِمُ الَّذِي أَوْحَیْنا إِلَیْکَ وَ هُمْ یَکْفُرُونَ بِالرَّحْمنِ قُلْ هُوَ رَبِّی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ
( تَوَکَّلْتُ وَ إِلَیْهِ مَتابِ ( 30
همین نحو فرستادیم تو را در یک امتی که گذشت از آنها از قبل از آنها ص: 337
امتهایی براي اینکه تلاوت فرمایی بر آنها آنچه وحی نمودیم بسوي تو و آنها کافر میگردند بخداي رحمن بگو او است پروردگار
من الهی نیست مگر او بر او توکل کردم و بسوي او است بازگشت جمیع افراد.
کذلک همین نحوي که انبیاء سلف نوح: هود، صالح، ابراهیم، لوط شعیب، موسی و عیسی را فرستادیم أَرْسَلْناكَ تو را هم فرستادیم
فی امۀ زمان جاهلیت که سرتاسر دنیا را کفر گرفته بود از طبیعی، دهري، لا مذهب و مشرکین و مجوس و یهود و نصاري که تمام
مشرك بودند بانحاء مختلفه.
قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِها أُمَمٌ امۀ آدم الی امۀ عیسی و علۀ ارسال تو براي اینست که لِتَتْلُوَا عَلَیْهِمُ براي اینها تلاوت فرمایی و بیان کنی الَّذِي
أَوْحَیْنا إِلَیْکَ آیات شریفه قرآن و دستورات دینی و وظائف شرعیه را.
وَ هُمْ یَکْفُرُونَ بِالرَّحْمنِ رحمن از اسماء خاصه خداوند است مثل اللَّه بخلاف رحیم که اطلاق بر غیر او هم میشود و کفر اینها شرك
اینها است که سجده باصنام و آلهه خود میکنند که میفرماید وَ إِذا قِیلَ لَهُمُ اسْجُدُوا لِلرَّحْمنِ قالُوا وَ مَا الرَّحْمنُ أَ نَسْجُدُ لِما تَأْمُرُنا وَ
. زادَهُمْ نُفُوراً فرقان آیه 6
قُلْ هُوَ رَبِّی بفرما رحمن پروردگار من است لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الوهیت مختص بذات اقدس او است جز او الهی نیست.
عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ من بر او ایکال امر کردم تمام امور بدست او است و بدون مشیت او هیچ امري تحقق پیدا نمیکند وَ إِلَیْهِ مَتابِ متاب از
ماده توبه است بمعنی بازگشت یعنی بسوي او است بازگشت تمام جن و انس.
ص: 338
[سوره الرعد ( 13 ): آیه 31 ] .... ص : 338
وَ لَوْ أَنَّ قُرْآناً سُیِّرَتْ بِهِ الْجِبالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ کُلِّمَ بِهِ الْمَوْتی بَلْ لِلَّهِ الْأَمْرُ جَمِیعاً أَ فَلَمْ یَیْأَسِ الَّذِینَ آمَنُوا أَنْ لَوْ یَشاءُ اللَّهُ لَهَدَي
النَّاسَ جَمِیعاً وَ لا یَزالُ الَّذِینَ کَفَرُوا تُصِ یبُهُمْ بِما صَ نَعُوا قارِعَۀٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِیباً مِنْ دارِهِمْ حَتَّی یَأْتِیَ وَعْدُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لا یُخْلِفُ الْمِیعادَ
(31)
و اگر بدرستی که قرآن بنحوي بود که کوهها باو از جا کنده میشد یا زمین پاره پاره میشد یا مردهها باو بزبان میآمدند این کفار و
مشرکین ایمان نمیآوردند و از قابلیت افتادهاند بلکه از براي خدا است و در تحت قدرت او است جمیع امور آیا پس از این مأیوس
نشدند هنوز کسانی که ایمان آوردند اینکه اگر خداوند مشیّتش تعلق گرفته بود که باجبار تمام ناس را هدایت کند قدرت داشت.
وَ لَوْ أَنَّ قُرْآناً سُیِّرَتْ بِهِ الْجِبالُ اشاره بآیه شریفه است که میفرماید لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلی جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَۀِ اللَّهِ
صفحه 183 از 220
حشر آیه 21 ، که قلوب این کفار از سنگ و جبال سختتر است چنانچه میفرماید ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ فَهِیَ کَالْحِجارَةِ أَوْ
أَشَ دُّ قَسْوَةً الی قوله تعالی وَ إِنَّ مِنْها لَما یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَۀِ اللَّهِ الایۀ بقره آیۀ 74 ، یعنی این قرآن مجید اگر بر کوهها نازل میشد از جا
کنده میشدند و دلهاي اینها از جا کنده نشد و خوفی در دلهاي آنها وارد نشد.
أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ اگر بر زمین قرائت میشد قطعه قطعه میشد و در دلهاي آنها اثر نگذاشت.
أَوْ کُلِّمَ بِهِ الْمَوْتی اگر بر مردهها نازل میشد زنده میشدند و تکلم میکردند و اینها یک مردههایی هستند که قرآن بر آنها نازل شد و
زنده نشدند چنانچه میفرماید إِنَّکَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتی وَ لا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ إِذا وَلَّوْا مُدْبِرِینَ ص:
339
وَ ما أَنْتَ بِهادِي الْعُمْیِ عَنْ ضَلالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ یُؤْمِنُ بِآیاتِنا فَهُمْ مُسْلِمُونَ
نمل آیه 82 و 83 ، جواب لو در تقدیر است بواسطه وضوحش که این کفار و مشرکین دیگر قابل هدایت نیستند بَلْ لِلَّهِ الْأَمْرُ جَمِیعاً
تمام امور در تحت قدرت الهی است تا مشیت او تعلق نگیرد واقع نمیشود خداوند لطف و عنایتش نسبت بتمام بندهگان مساویست
انبیاء بر همه آنها فرستاد و دستورات بر تمام داده شد عقل و قوّه و قدرت بجمیع آنها عنایت فرموده لکن مکرر تذکر دادهایم که
تأثیر شیئی در شیئی مشروط بدو امر است باید فاعل تامّ الفاعلیه باشد و قابل هم تام القابلیۀ باشد خداوند در امر هدایت کوتاهی
نکرده ولی این کفار و مشرکین از قابلیت هدایت افتادهاند بواسطه قساوت قلب و سیاهی دل و عناد و تقلید آباء و معایب دیگر.
أَ فَلَمْ یَیْأَسِ الَّذِینَ آمَنُوا هنوز مأیوس نشدهاند مؤمنین که این کفار و مشرکین ایمان نمیآورند اگر قابلیت داشتند هدایت میشدند.
أَنْ لَوْ یَشاءُ اللَّهُ لَهَدَي النَّاسَ جَمِیعاً اگر قابلیت داشتند مشیت الهی هم تعلق میگرفت تمام ناس را هدایت میفرمود.
وَ لا یَزالُ الَّذِینَ کَفَرُوا تُصِ یبُهُمْ بِما صَ نَعُوا قارِعَۀٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِیباً مِنْ دارِهِمْ حَتَّی یَأْتِیَ وَعْدُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لا یُخْلِفُ الْمِیعادَ و لا یزال یعنی
همیشه و دائما کسانی که کافر شدند اصابه میکند بانها بواسطه افعال خبیثه و عقائد فاسده و عناد و اذیت بانبیاء و مؤمنین قارعۀ بلاء
و مصیبت و عذابی بر خود آنها یا بر همجوار آنها تا زمانی که وعده الهی بیاید محققا خداوند خلف نمیکند وعده گاهی را که
وعده داده. ص: 340
وَ لا یَزالُ الَّذِینَ کَفَرُوا از زمان آدم ابو البشر الی زمان پیغمبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم تُصِ یبُهُمْ بِما صَنَعُوا از کفر و شرك و
تکذیب انبیاء و اعمال خبیثه که از آنها صادر شده قارعۀ عذابهاي مهلکه یا بدست مؤمنین از قتل و اسیري یا بنزول عذاب مثل
صاعقه، صیحه، غرق، خسف و امطار حجاره و نحو اینها.
أَوْ تَحُلُّ قَرِیباً مِنْ دارِهِمْ یا بر قومی که نزدیک آنها بودند که موجب خوف آنها شود.
حَتَّی یَأْتِیَ وَعْدُ اللَّهِ وعده الهی یا فتح و فیروزي مسلمین و قلع و قمع کفار که میفرماید وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ
لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِي ارْتَضی لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی
لا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً نور آیه 55 و گفتیم مصداق اتم این آیه دوره رجعت ائمه اطهار است یا میعاد قیامت که در بسیاري از آیات
تصریح فرموده مثل قوله تعالی قُلْ لَکُمْ مِیعادُ یَوْمٍ لا تَسْتَأْخِرُونَ عَنْهُ ساعَۀً وَ لا تَسْتَقْدِمُونَ سبأ آیه 30 إِنَّ اللَّهَ لا یُخْلِفُ الْمِیعادَ چون
خلف وعده قبیح است و از او صادر نمیشود بعلاوه خبر داده و کذب از او محال است صادق الوعد است.
[سوره الرعد ( 13 ): آیه 32 ] .... ص : 340
( وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِکَ فَأَمْلَیْتُ لِلَّذِینَ کَفَرُوا ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَکَیْفَ کانَ عِقابِ ( 32
هر آینه بتحقیق استهزاء شد بپیغمبران از قبل از تو پس مهلت دادیم براي کسانی که کافر شدند پس از آن گرفتیم آنها را پس
چگونه است عقاب پروردگار لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِکَ این جمله براي تسلیت خواطر مبارك حضرت رسالت صلّی اللَّه علیه و
صفحه 184 از 220
آله و سلّم است که اگر این کفار و مشرکین شما را استهزاء میکنند مجنونت ص: 341
میگویند، کذّاب و مفتري میپندارند، ساحر میشمارند چنانچه میفرماید وَ إِذا رَآكَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ یَتَّخِذُونَکَ إِلَّا هُزُواً انبیاء آیه 36
همین معامله را کفار و مشرکین امم سابقه نسبت بانبیاء قبل داشتند بحضرت نوح استهزاء میکردند و همچنین سایر انبیاء که میفرماید
. وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِکَ فَحاقَ بِالَّذِینَ سَخِرُوا مِنْهُمْ ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ انعام آیه 10
فَأَمْلَیْتُ لِلَّذِینَ کَفَرُوا املاء مهلت است و این املاء از راه لطف و عنایت نیست بلکه از راه عقوبت و عذاب است چنانچه میفرماید وَ
. لا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ آل عمران آیه 179
ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ اخذ شدید یا بعذابهاي دنیوي هلاك میشوند چنانچه در امم سابقه بود یا بسختی جان دادن که در خبر دارد سختتر از
آنست که گوشت بدنش را مقراض کنند یا میل آسیا در تخم چشم بگردانند.
فَکَیْفَ کانَ عِقابِ از جان دادن که میفرماید وَ لَوْ تَري إِذِ الظَّالِمُونَ فِی غَمَراتِ الْمَوْتِ وَ الْمَلائِکَ ۀُ باسِطُوا أَیْدِیهِمْ أَخْرِجُوا أَنْفُسَ کُمُ
الْیَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذابَ الْهُونِ بِما کُنْتُمْ تَقُولُونَ عَلَی اللَّهِ غَیْرَ الْحَقِّ وَ کُنْتُمْ عَنْ آیاتِهِ تَسْتَکْبِرُونَ انعام آیه 93 ، و پس از مردن فشار قبر و
تاریکی و عذاب عالم برزخ الی یوم القیمۀ که در حدیث است میفرماید
اذا مات بن آدم قامت قیامته
و در قرآن میفرماید وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلی یَوْمِ یُبْعَثُونَ مؤمنون آیه 100 و عذابهاي صحراي محشر و خلود در جهنم وَ اللَّهُ أَشَدُّ بَأْساً
. وَ أَشَدُّ تَنْکِیلًا نساء آیه 84
ص: 342
[سوره الرعد ( 13 ): آیه 33 ] .... ص : 342
أَ فَمَنْ هُوَ قائِمٌ عَلی کُلِّ نَفْسٍ بِما کَسَ بَتْ وَ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَکاءَ قُلْ سَمُّوهُمْ أَمْ تُنَبِّئُونَهُ بِما لا یَعْلَمُ فِی الْأَرْضِ أَمْ بِظاهِرٍ مِنَ الْقَوْلِ بَلْ زُیِّنَ
( لِلَّذِینَ کَفَرُوا مَکْرُهُمْ وَ صُدُّوا عَنِ السَّبِیلِ وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ ( 33
آیا پس از اینکه آن خداوندي که قیام قدرتی و احاطه قیمومی و علمی دارد بر تمام نفوس بآنچه کسب میکنند و عمل میکنند و این
کفار و مشرکین قرار دادند از براي خداوند متعال شریکهایی بفرما بآنها که این شرکاء الهی را نام ببرید کیانند و در چه قسمتی
شرکت دارند یا بشما خبر دهند بچیزهایی که هیچ مدرك علمی نیست براي آنها در روي زمین یا فقط بظاهر قول است دعوي
بیدلیل بلکه زینت داده شده از براي کسانی که کافر شدند مکرها و حیلههاي آنها و بسته شده بر آنها راه حق و سعادت و کسی که
خداوند او را گمراه بداند پس نیست از براي او هدایت کنندهاي.
أَ فَمَنْ هُوَ قائِمٌ عَلی کُلِّ نَفْسٍ بتمام خصوصیاتش از باطن و ظاهر و اعمال و کردار او وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ
. وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ ق آیه 16
بِما کَسَ بَتْ از امور قلبیه از عقائد و صفات نفسیه و افعال صادره از او وَ جَعَلُوا این مشرکین و کفار لِلَّهِ شُرَکاءَ مثل اصنام و شمس و
قمر و کواکب و ملک و جن و گاو و آتش و شجر و غیر اینها قُلْ سَمُّوهُمْ بفرما این شرکاء شما چه اسمی دارند و چه سمتی بر آنها
میتوان گذاشت خالقیت: رازقیت، اماته کننده، احیاء کننده، حافظیت، منعمیت، دافعیت و غیر اینها از صفات الهیه در این شرکاء شما
هست.
أَمْ تُنَبِّئُونَهُ بِما لا یَعْلَمُ فِی الْأَرْضِ آیا خبر میدهند بخدا بچیزي که خداوند ص: 343
نمیداند در زمین یعنی خدا میفرماید شریکی از براي من نیست اینها میگویند شریک هست آیا اینها میدانند آنچه را که خدا نمیداند
. خداوندي که وَ ما یَعْزُبُ عَنْ رَبِّکَ مِنْ مِثْقالِ ذَرَّةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا فِی السَّماءِ یونس آیه 61
صفحه 185 از 220
أَمْ بِظاهِرٍ مِنَ الْقَوْلِ سر زبانیست بدون معنی و حقیقت مثل کسانی که بیهوده سخن میگویند.
بل زیّن زینت دهنده شیطان است و هواي نفس و زخارف دنیوي و تقلید پیشینیان چنانچه میفرماید وَ لکِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ زَیَّنَ لَهُمُ
الشَّیْطانُ ما کانُوا یَعْمَلُونَ انعام آیه 43 و آیات دیگر.
لِلَّذِینَ کَفَرُوا مَکْرُهُمْ مکر اظهار خوبی و باطن بر خلاف حیله و تزویر و پلتیک و تقلب و نفاق تمام اقسام مکر است.
وَ صُدُّوا عَنِ السَّبِیلِ راه حق بر آنها بسته شده و صاد سبیل همین امور مذکوره است.
وَ مَنْ یُضْ لِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ اضلال الهی بخود وا گذاشتن است پس از آنکه قابل هدایت نباشد بواسطه قساوت قلب، سیاهی دل،
حب جاه و مال و کثرت معاصی پس اگر تمام انبیاء بخواهند او را هدایت کنند ممکن نیست چون از قابلیت افتاده باید او را رها
کرد هر چه میخواهد بکند چنانچه میفرماید وَ إِذا رَأَیْتَ الَّذِینَ یَخُوضُونَ فِی آیاتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ انعام آیه 68 فَذَرْهُمْ یَخُوضُوا وَ
یَلْعَبُوا حَتَّی یُلاقُوا یَوْمَهُمُ الَّذِي یُوعَدُونَ زخرف آیه 83 معارج آیه 43 ، ذَرْهُمْ یَأْکُلُوا وَ یَتَمَتَّعُوا وَ یُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ حجر آیه
3 و غیر اینها از آیات بلکه معامله با اینها اینست که:
[سوره الرعد ( 13 ): آیه 34 ] .... ص : 343
( لَهُمْ عَذابٌ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَشَقُّ وَ ما لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ واقٍ ( 34
از براي آنها است عذاب در زندگانی دنیوي و هر آینه عذاب آخرت ص: 344
سختتر و شدیدتر است و نیست از براي آنها از خدا دافع و رافع از آن عذاب لَهُمْ عَذابٌ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا
ببلاها و مصائب و امراض یا بنزول عذاب از غرق و خسف و صاعقه و صیحه و غیر اینها یا بدست مؤمنین از قتل و اسارت و غیر اینها
و روزگار بر آنها سخت و هم و غم و کرب متوجه آنها میشود و غیر اینها وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَشَقُ
جهنم آتش سلاسل اغلال حمیم غسّاق زقّوم و غیر اینها آنهم دوام داشته باشد و تمام شدنی نباشد ابد الاباد.
وَ ما لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ واقٍ
و نیست از جانب خدا براي آنها کسی که بتواند جلوگیري از عذاب کند.
[سوره الرعد ( 13 ): آیه 35 ] .... ص : 344
( مَثَلُ الْجَنَّۀِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ أُکُلُها دائِمٌ وَ ظِلُّها تِلْکَ عُقْبَی الَّذِینَ اتَّقَوْا وَ عُقْبَی الْکافِرِینَ النَّارُ ( 35
مثل بهشتی که وعده داده شده باهل تقوي جاري میشود از زیر آنها نهرهایی و خوراك آن بهشت دوام دارد و سایههاي بهشت
اینست عاقبت کسانی که داراي تقوي باشند و عاقبت کفار آتش است.
مثل الجنۀ گفتند مثل بمعنی صفت و صورت است یعنی صورت بهشت و صفت او اینست که لکن مثل بمعنی تشبیه است چون
اوصاف بهشت و جهنم را نمیشود بیان کرد لذا باید براي تقریب بذهن بآنچه در دنیا مشاهده شده مثل زد پس اگر کسی در دنیا
باغستانی بسیار وسیع داشته باشد و تمام مشجر باشد که سایه انداخته باشد تمام صفحه آن را و نهرها در خلال آنها جاري باشد و در
تمام فصول پر از فواکه و میوهها باشد و دائما سبز و خرّم باشد آن بهشتی است که الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ این نحوه است و بدین صورت
و خصوصیات است که ص: 345
تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ یعنی از پاي اشجار نهرها جاریست که انهار بهشت را بیان میفرماید مَثَلُ الْجَنَّۀِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِیها أَنْهارٌ
مِنْ ماءٍ غَیْرِ آسِنٍ وَ أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ یَتَغَیَّرْ طَعْمُهُ وَ أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِینَ وَ أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ مُ َ ص  فی محمد صلّی اللَّه علیه و آله و
. سلّم آیه 5
صفحه 186 از 220
أُکُلُها دائِمٌ که تمام میوهها و سایر مأکولات تمام شدنی نیست هر چه بردارند باز جاي خود هست الی الابد و ظلها سایههاي اشجار
هم دوام دارد تغییر نمیکند بلکه زیر سایه عرش الهی هستند.
تِلْکَ عُقْبَی الَّذِینَ اتَّقَوْا مراتب تقوي مکرر ذکر شده: تقواي از عقائد فاسده، از اخلاق رذیله، از معاصی کبار، از کلیه معاصی، از
مکروهات از خطورات شیطانی، از زخارف دنیوي، از ما زاد از مقدار ضرورت از توجه بغیر خدا وَ عُقْبَی الْکافِرِینَ النَّارُ آتش جهنم
و سایر عذابها.
[سوره الرعد ( 13 ): آیه 36 ] .... ص : 345
وَ الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَفْرَحُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ مِنَ الْأَحْزابِ مَنْ یُنْکِرُ بَعْضَهُ قُلْ إِنَّما أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ وَ لا أُشْرِكَ بِهِ إِلَیْهِ أَدْعُوا وَ
( إِلَیْهِ مَآبِ ( 36
و کسانی که دادیم آنها را کتاب خوشنود و فرحناك شدند بآنچه نازل شده بسوي تو و بعض احزاب کسانی هستند که انکار
میکنند بعض ما انزل را بگو جز این نیست که من مأمور شدهام اینکه بپرستم و عبادت کنم خداوند متعال را و شریک قرار ندهم و
شرك نیاورم باو بسوي او است دعوت من و بسوي او است بازگشت من.
در این آیه شریفه پس از صرف نظر از کلمات مفسرین میگوییم وَ الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ که یهود و نصاري باشند که توریۀ و زبور
و انجیل بر آنها ص: 346
نازل شده و بشاراتی که در آنها بوجود مبارك شما داده شده و انتظار مقدم شما را داشتند و بشما ایمان آوردند یَفْرَحُونَ بِما أُنْزِلَ
إِلَیْکَ از قرآن مجید و دستورات دینی و فرامین الهی چون در قرآن تصدیق انبیاء سلف را مخصوصا موسی و عیسی را فرموده و
معجزات آنها را بنحو اتم بیان کرده و ایمان بآنها را واجب فرموده و کتابها و صحف آنها را از جانب خدا دانسته بسیار فرحناك و
خوشنود شدند.
اما آنهایی که عناد و عصبیت و کبر و نخوت و شرك و کفر ورزیدند وَ مِنَ الْأَحْزابِ یعنی بعض احزاب از مشرکین و یهود و
نصاري که بکفر خود باقی ماندند مَنْ یُنْکِرُ بَعْضَهُ زیرا در قرآن کفریات آنها را و مزخرفاتی که در این تورات رائج آنها بوده و
فسادهایی که روي زمین کردند از قتل انبیاء و شرك بخدا و افتراء بخداوند متعال و اعمال زشت آنها و بدعتهاي آنها در دین اینها
را انکار کردند و گفتند کذب است و چنین نبوده.
قُلْ إِنَّما أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ بآنها بفرما فقط من مأمور هستم اینکه پرستش کنم خداوند را وَ لا أُشْرِكَ بِهِ نه آدم را پسر خدا میدانم و
نه عزیر را و نه عیسی را و نه سائر افراد بشر را و نه گوساله را و نه سایر آلهه شما را پرستش کنم و نه ملائکه را دختران خدا میدانم.
إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ » إِلَیْهِ أَدْعُوا فقط دعوت بتوحید میکنم وَ إِلَیْهِ مَآبِ بازگشت من بسوي او است توجه باو نظر باو توکّل باو میگویم
« راجِعُونَ
[سوره الرعد ( 13 ): آیه 37 ] .... ص : 346
( وَ کَذلِکَ أَنْزَلْناهُ حُکْماً عَرَبِیا وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا واقٍ ( 37
و همین نحو ما نازل کردیم قرآن را مشتمل بر حکم و مصالح بلسان عربی ص: 347
و هر آینه اگر متابعت کردي هواهاي نفسانیه آنها را و توقعات و خواهشهاي آنها را نیست از براي تو بعد از آنکه آمده است تو را
از علم ولیّی و ناصري و نه نگهبانی.
و کذلک یعنی همین نحوي که کتب و صحف انبیاء سلف را نازل کردیم مشتمل بر حکم و مصالح بلسان قوم آنها همین نحو
صفحه 187 از 220
أَنْزَلْناهُ حُکْماً عَرَبِیا مشتمل بر حکم و مصالح بلسان عرب که میفرماید وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسانِ قَوْمِهِ لِیُبَیِّنَ لَهُمْ ابراهیم آیه 4، و
حکم در این آیه بمعنی حکمت و مصلحت است مثل آیه شریفه أُولئِکَ الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ وَ الْحُکْمَ وَ النُّبُوَّةَ انعام آیه 89 وَ لَئِنِ
اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ براي دفع خواهش کفار از پیغمبر اکرم [ص که متابعت هواي نفس آنها کند و این خطاب اگر چه پیغمبر است لکن
تکلیف جمیع مسلمین است که نباید متابعت کفار و مشرکین کنند و مقاصد آنها را اجراء کنند و رفتار آنها را اخذ کنند چنانچه
امروز بسیار رواج پیدا کرده بَعْدَ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ که جایی براي شبهه باقی نگذاشته و تمام حقایق را مکشوف و روشن و واضح
فرموده.
ما لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ توقع نداشته باش که خداوند تو را نصرت فرماید یعنی خداوند تو را نصرت نمیفرماید و لا واق و نگهداري
نمیکند کسی که متابعت اینها را کند خداوند بخودش وا میگذارد.
[سوره الرعد ( 13 ): آیه 38 ] .... ص : 347
( وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلًا مِنْ قَبْلِکَ وَ جَعَلْنا لَهُمْ أَزْواجاً وَ ذُرِّیَّۀً وَ ما کانَ لِرَسُولٍ أَنْ یَأْتِیَ بِآیَۀٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ لِکُلِّ أَجَلٍ کِتابٌ ( 38
و هر آینه بتحقیق فرستادیم رسولانی از پیش از تو و قرار دادیم از براي ص: 348
آنها زوجههایی و ذریّهاي و نیست از براي هیچ رسولی که بتواند اقامه معجزه کند مگر باذن الهی از براي هر مدتی دفتري است که
ثبت شده.
توضیح کلام اینکه کفار و مشرکین یکی از ایرادهاي آنها این بود که پیغمبر صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم باید مثل سایرین شهوت
ران نباشد: زن اختیار نکند، اولاد پیدا نکند که مکرر میگفتند ما هذا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یَأْکُلُ مِمَّا تَأْکُلُونَ مِنْهُ وَ یَشْرَبُ مِمَّا تَشْرَبُونَ یونس
آیه 34 وَ قالُوا ما لِهذَا الرَّسُولِ یَأْکُلُ الطَّعامَ وَ یَمْشِی فِی الْأَسْواقِ فرقان آیه 8 و غیر اینها از توقعات آنها.
خداوند میفرماید وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلًا مِنْ قَبْلِکَ وَ جَعَلْنا لَهُمْ أَزْواجاً وَ ذُرِّیَّۀً گفتند حضرت سلیمان سیصد زن مهریه داشت و هفتصد
سریّه، و حضرت داود صد زن داشت بلکه تمام انبیاء غیر از عیسی و یحیی و بعضی دیگر زن داشتند:
آدم، نوح، ابراهیم، لوط، شعیب، موسی، اسحق، یعقوب و غیر اینها بسا زوجات متعدده داشتند حضرت یعقوب هر دو پسرش از یک
زن بودند تعجب میکنند که حضرت رسالت صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم نه زن داشته باشد و نوع انبیاء ذراري بسیاري داشتند تمام
بشر ذریّه آدم هستند و ذریه نوح بنی اسرائیل و بنی اسمعیل ذریه ابراهیم و هکذا سادات کلا بلکه بعض غیر سادات از طرف امّهات
و جدّات ذراري پیغمبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم هستند که سر سلسله آنها ائمه اطهار علیهم السلام هستند.
وَ ما کانَ لِرَسُولٍ أَنْ یَأْتِیَ بِآیَۀٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ مکرر گفته شده که معجزه فعل الهیست بدست انبیاء جاري میشود باندازهاي که حجت بر
خلق تمام شود نباید معجزه ملعبه ناس باشد و توقعات بیجاي آنها.
لِکُلِّ أَجَلٍ کِتابٌ خداوند تبارك و تعالی در لوح محفوظ جمیع امور را که واقع شده و میشود ثبت فرموده و از براي هر یک مدت
قرار داده تغییر پذیر نیست ساعتی پیش و پس نمیافتد بلی لوح محو و اثبات را جز ذات اقدسش کسی ب البیان فی تفسیر القرآن،
ج 7، ص: 349
نمیداند لذا میفرماید:
[سوره الرعد ( 13 ): آیه 39 ] .... ص : 349
( یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتابِ ( 39
محو میفرماید خداوند آنچه مشیتش تعلق بگیرد و اثبات میکند و نزد او است اصل کتاب.
صفحه 188 از 220
در این آیه شریفه مفسرین اقوال زیادي دارند 1- بعضی گفتند راجع بناسخ و منسوخ است در احکام 2- بعضی گفتند راجع بارزاق
است در ضیق و توسعه 3- بعضی گفتند راجع بآجال است در قصر و طول 4- بعضی گفتند راجع بمباحات و محرمات و واجبات
- است 5- بعضی گفتند راجع بذنوب است در مغفرت و عذاب 6- بعضی گفتند راجع بدفع بلیات و مصائب است بصدقه و دعاء 7
بعضی گفتند راجع بتوبه است در محو سیّئات و تبدیل بحسنات 8- بعضی گفتند راجع بقرون است قرنی از بین میرود و قرن دیگري
میآید ولی آنچه از اخبار استفاده میشود اینکه اموري که خداوند در ازل تقدیر فرموده الی الابد دو قسم است یک قسم مصلحتش
دائمیه است و قابل تغییر نیست اینها در لوح محفوظ ثبت شده و ممکن است ملائکه و انبیاء و ائمه علیهم السلام بر آنها اطلاع پیدا
. کنند چنانچه میفرماید کِتابٌ مَرْقُومٌ یَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ مطففین آیه 20 و نیز میفرماید بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِیدٌ فِی لَوْحٍ مَحْفُوظٍ بروج آیه 21
و محفوظ گفتند براي اینست که قابل تغییر نیست.
و یک قسم مصلحتش قابل تغییر است در لوح محو و اثبات ثبت شده واحدي جز ذات اقدس او مطلع نیست مثل احکام و شرایع که
قابل نسخ است و مثل تعجیل و تأخیر در ظهور حضرت بقیّۀ اللَّه [عج و توسعه و تضییق و طول و قصر اعمار و امثال اینها که بسا بدعا
و صدقه و توبه با بعکس بظلم و فسق و فجور تغییر ناپذیر است فقط خداوند میداند تغییر میکند لذا میفرماید یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَ
یُثْبِتُ ص: 350
چون مصلحتش تغییر کرده.
وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتابِ که میداند تغییر میکند یا نمیکند از امیر المؤمنین علیه السّلام منقول است که فرمود اگر این آیه نبود خبر میدادم
از آنچه واقع میشود تا قیامت چون محو و اثبات بدست او است.
[سوره الرعد ( 13 ): آیه 40 ] .... ص : 350
( وَ إِنْ ما نُرِیَنَّکَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّیَنَّکَ فَإِنَّما عَلَیْکَ الْبَلاغُ وَ عَلَیْنَا الْحِسابُ ( 40
و یا اینکه بتو مینمائیم بعض از عقوباتی که بکفار و مشرکین وعده دادهایم یا قبض روح شما میکنیم پس جز این نیست که تکلیف
شما ابلاغ است و بر ما است که بحساب آنها رسیدگی کنیم و هر کسی را بجزاي خود برسانیم وَ إِنْ ما نُرِیَنَّکَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ
وعدههاي خداوند براي کفار و مشرکین دو قسم است یک قسم بلیات دنیویست از مغلوبیت و قتل و اسیري و ذهاب مال و تسلط و
غلبه مسلمین که میفرماید هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدي وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ توبه آیه 33 ، و القاء
عداوت بین آنها و اختلاف که میفرماید فَأَغْرَیْنا بَیْنَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ إِلی یَوْمِ الْقِیامَۀِ مائده آیه 14 وَ أَلْقَیْنا بَیْنَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ
إِلی یَوْمِ الْقِیامَۀِ مائده آیه 64 تَحْسَ بُهُمْ جَمِیعاً وَ قُلُوبُهُمْ شَتَّی حشر آیه 14 و غیر اینها و این قسمت بعضی در حیات پیغمبر صلّی اللَّه
علیه و آله و سلّم واقع شد مخصوصا در حجاز و اطراف آن و بسیاري پس از رحلت آن بزرگوار که خداوند چه عظمتی باسلام و
مسلمین داده بسیاري پس از ظهور حضرت بقیّۀ اللَّه [عج و دوره رجعت واقع میشود که میفرماید أَوْ نَتَوَفَّیَنَّکَ و یک قسم عذابهاي
اخروي از خلود در آتش و شدّت عذاب که در سرتاسر قرآن ص: 351
خداوند خبر داده و تهدید فرموده.
وَ عَلَیْنَا الْحِسابُ ما بحساب یکی یکی آنها میرسیم و جزاء هر یک را میدهیم چه در دنیا و چه در آخرت.
[سوره الرعد ( 13 ): آیه 41 ] .... ص : 351
( أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا نَأْتِی الْأَرْضَ نَنْقُصُها مِنْ أَطْرافِها وَ اللَّهُ یَحْکُمُ لا مُعَقِّبَ لِحُکْمِهِ وَ هُوَ سَرِیعُ الْحِسابِ ( 41
آیا مشاهده نمیکنند و نمیبینند که محققا ما میائیم زمین را که نقص میکنیم آن را از اطراف آن و خداوند حکم میفرماید و کسی
صفحه 189 از 220
نیست که روي حکم او و بر خلاف حکم او حکم کند و نقض حکم او را بکند و خداوند سریع الحساب است زود بحساب بندگان
میرسد.
أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا نَأْتِی الْأَرْضَ یعنی فرمان میدهیم و دستور و حکم میکنیم در زمین نَنْقُصُها مِنْ أَطْرافِها مفسرین براي این جمله تفسیرات
مختلف دارند تمام تفسیر برأي است و مدرك ندارد و اخبار زیادي داریم در کافی مسندا از جابر از حضرت باقر از حضرت زین
العابدین (ع) تفسیر فرمود بفقد علماء در مجمع از حضرت صادق علیه السّلام بذهاب علمائها و فقهائها و خیارها، صدوق در فقیه از
حضرت صادق (ع) بفقد العلماء، علی بن ابراهیم در تفسیر بموت العلماء و در اخبار دارد که
(اذا مات العالم ثلم فی الاسلام ثلمۀ لا یسدها شیئی ما اختلف اللیل و النهار)
توضیح کلام اینکه یکی از عقوبات بر اهل زمین پس از آنکه طغیان و سرکشی و فسق و فجور و ملهیات رواج پیدا کرد خداوند
علماء را از آنها میگیرد و جهّال را بر آنها مسلط میکند که هر چه بتوانند بآنها ظلم و شکنجه وارد کنند و جلوگیري نداشته باشند.
ص: 352
وَ اللَّهُ یَحْکُمُ لا مُعَقِّبَ لِحُکْمِهِ یعنی پس از حکم الهی احدي قدرت ندارد بر خلاف آن حکمی کند که اگر حکم کرد ببردن کسی
در جهنم احدي نیست جلوگیري کند و کذا سایر احکامش.
وَ هُوَ سَرِیعُ الْحِسابِ قدرت دارد در طرفۀ العین بحساب تمام بندگانش رسیدگی کند زیرا
لا یشغله شأن عن شأن
. إِنَّما قَوْلُنا لِشَیْءٍ إِذا أَرَدْناهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ نحل آیه 40
[سوره الرعد ( 13 ): آیه 42 ] .... ص : 352
( وَ قَدْ مَکَرَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلِلَّهِ الْمَکْرُ جَمِیعاً یَعْلَمُ ما تَکْسِبُ کُلُّ نَفْسٍ وَ سَیَعْلَمُ الْکُفَّارُ لِمَنْ عُقْبَی الدَّارِ ( 42
و بدرستی که مکر کردند کسانی که قبل از این کفار و مشرکین بودند پس اختصاص دارد بخداوند جمیع مکرها میداند آنچه
کسب میکند هر نفسی و زود باشد که بدانند کفار که از براي کیست عاقبت جنّت و سعادت.
در بسیاري از آیات اطلاق مکر شده بر خداوند مثل آیه شریفه وَ مَکَرُوا وَ مَکَرَ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَیْرُ الْماکِرِینَ آل عمران آیه 54 وَ مَکَرُوا
مَکْراً وَ مَکَرْنا مَکْراً وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ نمل آیه 50 و مفسرین گفتند مراد جزاء مکر مکّار است ولی آنچه بنظر میآید خداوند نحوي
باین کفار رفتار میکند که خیال میکنند بسیار خوب است و حال آنکه عین غضب و عذاب است چنانچه میفرماید وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ
کَفَرُوا أَنَّما نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ آل عمران آیه 172 ، و مثل وَ الَّذِینَ کَ ذَّبُوا بِآیاتِنا
سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ وَ أُمْلِی لَهُمْ إِنَّ کَیْدِي مَتِینٌ اعراف آیه 181 و غیر اینها لذا میفرماید وَ قَدْ مَکَرَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ کفار
و مشرکین امم سابقه ص: 353
با انبیاء و مؤمنین و مکر و حیله و خدعه و نکري و تلبیس و غش و غدر و نفاق متقارب المعنی است و تمامش در آتش است
چنانچه از امیر المؤمنین علیه السّلام است که فرمود
(لولا انّ المکر و الخدیعۀ فی النار لکنت امکر الناس)
فَلِلَّهِ الْمَکْرُ جَمِیعاً که آنها را مهلت دادیم و بناگاه بعذاب هلاك نمودیم بصاعقه، صیحه، خسف، غرق، امطار حجاره و غیر اینها.
یَعْلَمُ ما تَکْسِبُ کُلُّ نَفْسٍ از قلوب و باطن آنها و از اعمال و کردار آنها با خبر است چیزي بر او مخفی نیست.
وَ سَیَعْلَمُ الْکُفَّارُ لِمَنْ عُقْبَی الدَّارِ فرداي قیامت مشاهده میکنند که مؤمنین در چه درجات عالیه بهشت متنعم هستند و باین کفار
میخندند و سخریه میکنند و اینها در چه عذابی گرفتار.
صفحه 190 از 220
[سوره الرعد ( 13 ): آیه 43 ] .... ص : 353
( وَ یَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا قُلْ کَفی بِاللَّهِ شَهِیداً بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ ( 43
و میگویند کسانی که کافر شدند که نیستی تو پیغمبر و رسول از جانب خدا بفرما بانها که کافیست بر اثبات رسالت من بخداوند
تعالی که شاهد است بین من و بین شما کفار و کسی که نزد او است علم کتاب.
کلام در این آیه شریفه در چند جمله واقع میشود: جمله اولی در اینکه کفار و مشرکین منکر رسالت حضرت بودند و حضرت
مدّعی رسالت بود و البته مدعی باید اقامه حجت و دلیل بر دعواي خود کنند که گفتند وَ یَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا اعمّ از مشرکین و یهود
و نصاري و مجوس و سایر فرق کفار لَسْتَ مُرْسَلًا بلکه کذّاب و مفتري و مجنونش شمردند حضرت اقامه دلیل بر دعواي أطیب البیان
فی تفسیر القرآن، ج 7، ص: 354
خود نمود که من دو شاهد بزرگ دارم خدا و کسی که نزد او است علم کتاب.
جمله ثانیه- شهادت خداوند را از چه راهی میتوان اثبات کرد که میفرماید قُلْ کَفی بِاللَّهِ شَ هِیداً بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ معجزات صادره از آن
حضرت که اعظم آنها همین قرآن است و سایر معجزات چه معجزات بدنی آن حضرت و چه خارجی که بسیار است و قبلا تذکر
دادهایم و ذکر آنها از وضع تفسیر خارج است حواله میدهیم بمجلد اول کلم الطیب صفحه 304 و نقل کلام کاشف الغطاء در باب
جهاد مراجعه کنید.
جمله ثالثه- وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ اخبار قریب بتواتر داریم که مراد امیر المؤمنین علیه السّلام است و در بعض آنها و ائمه طاهرین
هستند، و میگوییم اگر مراد از کتاب قرآن مجید باشد عالم بظاهر و باطن بلکه هفتاد بطن و عالم بتأویلات قرآن منحصر باین
خاندان است چنانچه میفرماید وَ ما یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ آل عمران آیه 7، و اگر مراد لوح محفوظ است اینها عالم
بآن هستند و لکن نظر به اینکه در بسیاري از اخبار مذکوره قضیّه وصیّ حضرت سلیمان علیه السّلام که تخت بلقیس را طرفۀ العین
حاضر کرد خدا میفرماید قالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ نمل آیه 40 ذکر فرموده و تقابل انداخته با این جمله وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ
الْکِتابِ مناسب با قرآن و لوح محفوظ نیست بلکه ممکن است بگوئیم اسم اعظم الهی است که من عنده علم من الکتاب یک جزء
از اسم اعظم را میدانست و امیر المؤمنین و ائمه طاهرین علیهم السّلام تمام آن را میدانستند مگر آنچه خدا براي خود نگاه داشته که
در اخبار دارد نسبت من الکتاب با علم الکتاب مثل قطره است نسبت بدریاي اخضر.
هذا آخر ما ذکر فی هذه السورة المبارکه و یتلوه سورة ابراهیم علیه السّلام و الحمد للَّه اولا و آخرا و صلّی اللَّه علی محمد و آله- و
انا الاقل الطیّب
ص: 355
بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم
سوره مبارکه ابراهیم (ع) .... ص :